مرداد 1396
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم

 شیعیان ما کسانی باشند که برای ولایت ما، به یکدیگر بخشش کنند و در راه دوستی ما به یکدیگر دوستی نمایند و برای زنده کردن امر و گفتار ما به دیدار هم بروند اگر خشم کنند ستم نکنند و چون راضی شوند اسراف نورزند;سبب برکت همسایگانند و با معاشرین خود صلح و صفا دارند. منابع: اصول کافی جلد 3.صفحه 333.


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 23 مرداد 1396برچسب:, :: 9:46 :: توسط : am

 

1 _ بهترین هدیه برای پدر، عزت است.


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 1 دی 1394برچسب:, :: 21:57 :: توسط : am


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 9 مهر 1394برچسب:, :: 20:10 :: توسط : am


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 9 مهر 1394برچسب:, :: 19:54 :: توسط : am

 

Mrs Jones did not have a husband, but she had two sons. They were big, strong boys, but they were lazy. On Saturdays they did not go to school, and then their mother always said, ‘Please cut the grass in the garden this afternoon, boys.’ The boys did not like it, but they always did it.

Then somebody gave one of the boys a magazine, and he saw a picture of a beautiful lawn-mower in it. There was a seat on it, and there was a woman on the seat.

The boy took the picture to his mother and brother and said to them, ‘Look, that woman’s sitting on the lawn-mower and driving it and cutting the grass. We want one of those.’

‘One of those lawn-mowers?’ his mother asked.

‘No,’ the boy said. ‘We want one of those women. Then she can cut the grass every week.

ترجمه در ادامه مطلب

 

خانم جونز شوهر نداشت، اما دو پسر داشت. آنها بزرگ و قوی اما تنبل بودند. سه‌شنبه‌ها به مدرسه نمی رفتند. همیشه مادرشان به آنها می گفت : امروز بعد از ظهر چمنهای باغ را بچینید. پسرها این کار را دوست نداشتند اما همیشه این کار را انجام می دادند. 
تا اینکه روزی یک نفر مجله‌ای به یکی از پسرها داد، و او نیز تصویری از یک چمن‌بر در آن مجله دید. روی چمن‌بر جایگاهی بود و زنی در آن جایگاه بود.
پسر مجله را برای برادر و مادرش برد و به آنها گفت : آن زن را نگاه کنید که روی چمن‌بر نشسته و با آن کار می‌کند و چمنها را می چیند. ما یکی از آنها را می خواهیم.
مادرش پرسید : یکی از آن چمن‌برها را؟
پسر گفت : نه، یکی از آن زنها را م یخواهیم که هر هفته چمنها را بچیند.

 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 9 مهر 1394برچسب:, :: 1:26 :: توسط : am

ﭘﺴﺮ ﻓﻘﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻓﺮﻭﺵ ﺧﺮﺕ ﻭ ﭘﺮﺕ ﺩﺭ ﻣﺤﻼ‌ﺕ ﺷﻬﺮ، ﺧﺮﺝ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﯿﺂﻭﺭﺩ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﺩﭼﺎﺭ ﺗﻨﮕﺪﺳﺘﯽ ﺷﺪ. ﺍﻭ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺳﮑﻪ ﻧﺎﻗﺎﺑﻞ ﺩﺭ ﺟﯿﺐ ﺩﺍﺷﺖ. ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﺳﺨﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺸﺎﺭ ﻣﯿﺎﻭﺭﺩ، ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺗﻘﺎﺿﺎﯼ ﻏﺬﺍ ﮐﻨﺪ. ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺧﺘﺮ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﺶ ﮔﺸﻮﺩ، ﺩﺳﺘﭙﺎﭼﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻏﺬﺍ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﺧﻮﺍﺳﺖ. ﺩﺧﺘﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ. ﺑﺮﺍﯾﺶ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺷﯿﺮ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺁﻭﺭﺩ. ﭘﺴﺮﮎ ﺷﯿﺮ ﺭﺍ ﺳﺮ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻭ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﮔﻔﺖ: ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻡ؟ ﺩﺧﺘﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖ: ﻫﯿﭻ. ﻣﺎﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺎ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩﻩ ﺩﺭ ﻗﺒﺎﻝ ﮐﺎﺭ ﻧﯿﮑﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﻢ ﭼﯿﺰﯼ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻧﮑﻨﯿﻢ. ﭘﺴﺮﮎ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﺻﻤﯿﻢ ﻗﻠﺐ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺗﺸﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ. ﭘﺴﺮﮎ ﮐﻪ ﻫﺎﺭﻭﺍﺭﺩ ﮐﻠﯽ ﻧﺎﻡ ﺩﺍﺷﺖ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺗﺮﮎ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺟﺴﻤﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﻮﯾﺘﺮ ﺣﺲ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ، ﺑﻠﮑﻪ ﺍﯾﻤﺎﻧﺶ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯼ ﻧﯿﮑﻮﮐﺎﺭ ﻧﯿﺰ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺷﺪ. ﺗﺎ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﻭ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﺑﮑﺸﺪ. ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﻌﺪ... ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻣﻬﻠﮑﯽ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺷﺪ. ﭘﺰﺷﮑﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻭﯼ ﻋﺎﺟﺰ ﺷﺪﻧﺪ. ﺍﻭ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯼ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪ.ﺩﮐﺘﺮ ﻫﺎﺭﻭﺍﺭﺩ ﮐﻠﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺸﺎﻭﺭﻩ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻓﺮﺍﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺷﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻭ ﻧﺎﻡ ﺷﻬﺮﯼ ﮐﻪ ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺷﻨﯿﺪ، ﺑﺮﻕ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ ﺷﺪ. ﺍﻭ ﺑﻼ‌ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺖ. ﻣﺼﻤﻢ ﺑﻪ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻋﻬﺪ ﮐﺮﺩ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ، ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺠﺎﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻭﯼ ﺑﮑﺎﺭ ﮔﯿﺮﺩ. ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮐﺸﻤﮑﺶ ﻃﻮﻻ‌ﻧﯽ ﺑﺎ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ ﺭﺳﯿﺪ. ﺭﻭﺯ ﺗﺮﺧﯿﺺ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﯿﺪ. ﺯﻥ ﺑﺎ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻟﺮﺯ ﺻﻮﺭﺗﺤﺴﺎﺏ ﺭﺍ ﮔﺸﻮﺩ. ﺍﻭ ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻋﻤﺮ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺻﻮﺭﺗﺤﺴﺎﺏ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﺪ. ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﺤﺴﺎﺏ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﺟﻤﻠﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺶ ﺧﻮﺭﺩ: ﻫﻤﻪ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺑﺎ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺷﯿﺮ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻣﻀﺎ ﺩﮐﺘﺮ ﻫﺎﺭﻭﺍﺭﺩ ﮐﻠﯽ ﺯﻥ ﻣﺎﺕ ﻭ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻧﺮﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﭘﺴﺮﮐﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﺪﺍ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺷﯿﺮ ﺁﻭﺭﺩ. ﺍﺷﮏ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ ﺷﺪ. ﻓﻘﻂ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﮕﻮﯾﺪ: ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮ... ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮ ﮐﻪ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻗﻠﺒﻬﺎ ﻭ ﺩﺳﺘﻬﺎﯼ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ. 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 9 مهر 1394برچسب:, :: 1:20 :: توسط : am

 

 

In the name of Allah, the Merciful, the Compassionate

“Allah! There is no god but He – the Living, The Self-subsisting, Eternal. No slumber can seize Him Nor Sleep. His are all things In the heavens and on earth. Who is there can intercede In His presence except As he permitteth? He knoweth What (appeareth to His creatures As) Before or After or Behind them. Nor shall they compass Aught of his knowledge Except as He willeth. His throne doth extend Over the heavens And on earth, and He feeleth No fatigue in guarding And preserving them, For He is the Most High, The Supreme (in glory).”

 

به نام خداوند بخشنده مهربان

خدا یکتاست که جز او خدایی نیست زنده و پاینده است. هرگز او را کسالت خواب فرا نگیرد تا چه رسد که به خواب رود. اوست مالک آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است. که را این جرات است که در پیشگاه او به شفاعت برخیزد. مگر به فرمان و اجازه او! علم ازلی او محیط است به انچه از ازل پیش نظر خلق بوجود آمده است، و آنچه سپس تا ابد موجود خواهد شد و خلق به هیچ مرتبه علم او احاطه نتواند کرد مگر به آنچه او خواهد، قلمرو علمش از آسمان و زمین فراتر و نگهبانی زمین و آسمان بر او آسان و بی زحمت است

 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 9 مهر 1394برچسب:, :: 1:41 :: توسط : am

 

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
كسى كه مى‏ خواهد زندگى و مرگش همانند من باشد و در بهشت جاودانه‏اى كه پروردگارم به من وعده كرده، ساكن شود، ولايت على بن ابى طالب(علیه السلام) را انتخاب كند، زيرا او هرگز شما را از راه هدايت بيرون نبرده، به گمراهى نمى‏ كشاند.


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 7 مهر 1394برچسب:, :: 22:33 :: توسط : am

http://mortezamotahari.com/Images/Galleries/Pictures/Picture68342.jpg


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 7 مهر 1394برچسب:, :: 22:27 :: توسط : am

فضایل 

1- علم:

از آن حضرت در خصوص تنزیه آفریننده تعالى و یگانگى او و نیز پاسخهاى وى در مسایل و علوم مختلف روایات فراوانى نقل شده است.

از جمله روایاتى که از آن حضرت درباره تنزیه خداوند نقل شده، روایتى است که حسن بن على بن شعبه در تحف العقول آورده است. در آنجا امام هادى (ع)مى‏فرماید: به راستى خداوند وصف نشود جز بدانچه خودش، خود را وصف کرده. کجا وصف شود آن که حواس از درکش عاجزند و اوهام بدو نرسند و تصورات به کنه او پى نبرند و در دیده‏ها نگنجد. در نزدیکى‏اش دور است و در دورى‏اش نزدیک. چگونگى را پدید کرده بدون آن که گفته شود خود او چگونه است و مکان را آفریده بدون آن که خود مکانى داشته باشد از چگونگى و از مکان برکنار است‏یکتا و یگانه است. شکوه و ابهتش بزرگ و نامهایش پاک است.

2- حلم:

براى پى بردن به حلم آن حضرت کافى است‏به بردبارى و گذشت آن حضرت از بریحه، پس از آن که دانست وى در نزد متوکل از او بدگویى کرده و به او افترا بسته و وى را تهدید کرده، توجه کرد. ما این ماجرا را در صفحات بعد نقل خواهیم کرد.

3- کرم و سخاوتمندى:

ابن شهر آشوب در مناقب مى‏نویسد: ابو عمر و عثمان بن سعید و احمد بن اسحاق اشعرى و على بن جعفر همدانى به نزد على بن حسن عسکرى رفتند. احمد بن اسحاق از وامى که بر گردنش بود نزد حضرت شکایت کرد. آنگاه امام به عمرو که وکیلش بود، فرمود: به او سى هزار دینار و به على بن جعفر نیز سى هزار دینار بپرداز و خود نیز سى هزار دینار برگیر.

ابن شهر آشوب پس از نقل این ماجرا گوید: این معجزه‏اى بود که جز ملوک و پادشاهان آن را نیارند و ما از کسى چنین بخششى نشنیده‏ایم. همچنین در مناقب گفته شده است: اسحاق جلاب گوید: براى ابو الحسن (ع) در روز ترویه گوسفندان بسیارى خریدم و آن را در میان نزدیکانش تقسیم کردم.

4- شکوه و عظمت در دل مردم:

طبرسى در اعلام الورى به سند خود از محمد بن حسن اشتر علوى نقل کرده است که گفت: همراه با پدرم بر در سراى متوکل بودیم. من در آن هنگام کودکى بودم و در میان گروهى از مردم از طالبى و عباسى و جعفرى ایستاده بودیم که ناگهان ابو الحسن (ع) وارد شد. مردم همگى از مرکوبهاى خویش پایین آمدند تا آن حضرت به درون رفت. یکى از حاضران از دیگرى پرسید: به خاطر چه کسى پایین آمدیم؟به خاطر این بچه حال آن که او از نظر سال از ما بزرگ‏تر و شریف‏تر نبود. به خدا سوگند دیگر به احترام او از مرکوب خویش پایین نخواهم آمد. پس ابو هاشم جعفرى گفت: به خدا قسم کودکان چون او را مى‏بینند به احترام او پیاده مى‏شوند. هنوز دیرى نگذاشته بود که آن حضرت به طرف مردم آمد. حاضران چون او را دیدند باز به احترام وى پیاده شدند ابو هاشم خطاب به حاضران گفت: مگر نمى‏گفتید دیگر به احترام او پیاده نمى‏شوید؟ پاسخ دادند: به خدا قسم اختیار خود را از دست دادیم و از مرکوبهاى خود پیاده شدیم.

******************************

**********************************************************

******************************

علم و دانش امام ( ع  (

بدون شک بعد علمى و آگاهى گسترده ائمه علیهم السلام در همه زمینه‏ها از پایه‏هاى اساسى امامت در طول حیات آن به شمار رفته و به عنوان یکى از معیارهاى مطمئن و روشن - که در دسترس همگان قرار داشت - براى تشخیص امام برگزیده از سوى خدا، از مدعى امامت، در جامعه اسلامى شناخته شده بود.

حاکمان ستمگر اموى و عباسى در رویارویى با پیشوایان حق به هر اقدامى - که به گونه‏اى در تثبیت موقعیت آنان و تضعیف موقعیت امامان شیعه مؤثر بود - دست زدند، و حتى موفق شدند چهره‏هاى وابسته و مزدورى را در لباس عالمان دین و فقیهان شریعت‏به مسلمانان تحمیل کنند، ولى هیچ گاه نتوانستند در میدان علم و دانش بر پیشوایان معصوم پیشى گیرند، و حتى نتوانستند در یک مورد و براى یک بار آنان را محکوم کنند، با آنکه برخى از آنان - مانند مامون - براى دستیابى به این هدف تلاشهاى فراوانى کرده و سرمایه‏هاى زیادى صرف نمودند.

اساسى‏ترین ویژگى علوم ائمه علیهم السلام، خدادادى بودن آن است. آنان در هیچ مکتب و نزد هیچ فردى درس نخواندند، بلکه در پرتو شایستگى‏ها و لیاقتهایى که داشتند خداوند چشمه‏سارهاى زلال دانش و معرفت را در قلب پاکشان به جریان و جوشش انداخت و وجود مبارکشان را - به تعبیر امام هادى(ع)- گنجینه‏هاى علم و جایگاههاى معرفت‏خویش قرار داد.

امام هادى علیه السلام در سخنى به این دانش گسترده اشاره نموده مى‏فرماید:

«اسم اعظم خدا 73 حرف است و نزد آصف ( بن برخیا ) تنها یک حرف آن بود که چون خدا را بدان خواند، زمین - حد فاصل بین او و (پادشاه) سبا - براى او درهم پیچیده شد. آصف تخت‏ بلقیس را برداشت و آن را نزد سلیمان برد، سپس زمین کشیده (منبسط) شد (و به حال نخست‏بازگشت). تمام اینها در کمتر از یک چشم بر هم زدن صورت گرفت.

ولى نزد ما از اسم اعظم الهى 72 حرف است و یک حرف آن نزد خداست که آن را در (خزانه) علم غیب به خود اختصاص داده است‏».

بزرگترین خیانت زمامداران غاصب اموى و عباسى معاصر ائمه علیهم السلام به بشریت‏به ویژه مسلمانان این است که با مشکلات و محدودیتهایى که براى امامان علیهم السلام به وجود آوردند، مانع نشر و گسترش علوم آنان در جامعه شده و مردم را از آن فیض بزرگ محروم ساختند.

این محدودیت درباره همه پیشوایان اعمال مى‏شد، ولى نسبت‏به عسکریین ( پیشواى دهم و یازدهم ) علیهما السلام با شدت بیشتر، به گونه‏اى که بخش اعظم دوران امامت امام هادى و تمامى دوران امامت امام عسکرى علیهما السلام در « سامرا » - که عنوان پادگان نظامى را داشت - تحت نظارت دقیق نیروهاى امنیتى دستگاه سپرى شد و براى مردم امکان دسترسى به آنان و استفاده از محضرشان وجود نداشت.

با این حال، امام هادى از هر فرصتى استفاده کرده و با افاضه شمه‏اى از علوم خدادادى خود به صورت کتبى یا شفاهى، در قالب سخن گفتن با افراد مختلف به زبان خود آنان، پیشگویى نسبت‏به حوادث آینده، خبر دادن از نیت افراد و. . . انسانها را از فروغ دانش خود بهره‏مند و بدین وسیله آنان را به شاهراه حق، رهنمون مى‏ساخت.

سلاح علم ویژه امامت و به کارگیرى آن در قالبها و پوششهاى یاد شده، کار سازترین، کوبنده‏ترین و در عین حال بى‏خطرترین سلاحى بود که در شرایط حاکمیت جو خفقان آن روز، در اختیار پیشواى دهم (ع) قرار داشت و حکومت، هیچ راه و بهانه‏اى براى مبارزه با آن نداشت.

 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 6 مهر 1394برچسب:, :: 1:8 :: توسط : am

مهربانی حسی توام با توانگری و رضایت به زندگی ما می بخشد، و امتیاز دیگر آن ارتقای سلامتی و طول عمر ما است. پاول پیرسال، دکتر روانشناس که در هاوایی زندگی می کند، در کتاب خود با نام نسخه لذت می نویسد:

"تحقیقات جدید نشان مییدهد که یکی از لذت بخش ترین اعمال انسانی، سلامت ترین کاری است که می توانید در حق خود و دیگران انجام دهید. حس مهربانی عاری از نفس پرستی، فواید بسیار عالی بر سلامتی خواهد داشت."

 

دکتر لاری دوسِی در کتاب خود بانام معنا در پزشکی به ما میگوید، "نوعدوستی مثل دارویی جادویی عمل می کند؛ هم تاثیراتی مثبت بر فردی که کمک را انجام می دهد خواهد داشت، و هم بر فردی که کمک را دریافت می کند. حتی می تواند واکنش های سالمی نیز در فردی که دور ایستاده و این کمک را نظاره می کند، ایجاد می کند."

 

تحقیقات بسیار زیادی انجام گرفته است که تاثیرات مثبت مهربانی را بر سلامتی به اثبات می رساند (هم از نظر فیزیولوژیکی و هم روحی). تحقیقات دیگری نیز در دست انجام است و چندین و چند کتاب نیز در مورد تاثیرات مثبت مهربانی بر سلامتی به چاپ رسیده است. تحقیقاتی که از سال 1988 تاکنون انجام گرفته در کتاب نیروی شفابخش نیکوکاری نوشته آلِن لوک گردآوری شده است. لوک هر زمان که کار نیکی انجام می داد یا به دیگران کمک می کرد، حس لذت و سلامتی عمیقی در خود حس می کرد. در ابتدا این احساسی بود که به تنهایی تجربه می کرد اما کم کم از دیگران نیز در مورد تاثیرات مثبت کمک کردن به دیگران چیزهایی می شنید. این مسئله باعث شد وی بیشتر در مورد این پدیده نهانی که به نظر می رسید تاثیراتی جادویی در خود داشته باشد به تحقیق و بررسی بپردازد.

 

فوایدی که در این کتاب برای کمک کردن ذکر شده است، عبارتند از:

 

داشتن دیدگاهی خوش بینانه تر و خوشنودتر

ارتقاء حس سلامتی

ایجاد حس نشاط و رضایت

افزایش سطح انرژی بدن

ایجاد حس سلامتی

کاهش حس تنهایی، افسردگی و ناتوانی

تقویت حس ارتباط با دیگران

تقویت حس آرامش و آسایش

افزایش طول عمر

کنترل بهتر وزن بدن

بهبود بیخوابی

تقویت سیستم ایمنی بدن

کاهش درد

افزایش گرمای بدن

سلامت سیستم قلبی-عروقی بدن (کاهش فشار خون بالا، تقویت گردش خون، کاهش بیماری های کرونری قلب)

کاهش اسید معده اضافی

کاهش نیاز به اکسیژن

بهبود ورم مفاصل و آسم

ریکاوری و بهبودی سریعتر از اعمال جراحی

کاهش فعالیت سرطان در بدن

 

شایان ذکر است که این تاثیرات، بارها و بارها به اثبات رسیده است. پیرسال وقتی تاثیرات مثبت مهربانی را با عنوان تاثیرات ایمنی بخش و شفابخش می نامید، اغراق نمی کرده است.

 

یکی از شرکت کننده های تحقیقات لوک اینطور می گوید: "چند ماه پیش آنقدر استرس داشتم که به زور می توانستم شبانه روز چهار ساعت بخوابم و انواع و اقسام دردها هم به سراغم آمده بود. داروهای ضد افسردگی و ضداضطراب را امتحام کردم، اما هیچ بهبودی حاصل نشد. بعدها فهمیدم که این عشق است که واقعاً شفابخش است. وقتی کارهای مثبتی برای دیگران انجام می دادم، واکنش مستقیمی در وضعیت جسمی من به وجود می آمد. الان دیگر خیلی راحت شب ها می خوابم و آرامشی نیز در کل بدنم به وجود آمده که با وضعیت سابقم قابل مقایسه نیست. بیشتر دردهایم هم از بین رفته است."

 

افرادیکه از تاثیرات مثبت مهربانی آگاهند، از آن بعنوان وسیله ای برای حفظ و کنترل سلامتی خود استفاده می کنند. مهربانی برای کنترل فشارخون بالا، از بین بردن سردرد، کاهش درد کمر، و بهبودی تقریبی ورم مفاصل استفاده می شود، و خیلی از افراد هم از آن برای از بین بردن افسردگی و مشکلات روحی-روانی خود استفاده میکنند. اما کمک کردن به دیگران چطور می تواند چنین تاثیرات مثبتی داشته باشد؟ یکی از دلایل آن می تواند این باشد که کمک کردن به دیگران تا قسمتی ذهن ما را از مشکلاتمان فارغ می کند (استرس را کاهش می دهد) و باعث می شود به افراد دیگر هم فکر کنیم.

 

دکتر هربرت بنسون، متخصص قلب شناسی در دانشگاه هاروارد که بیش از 30 سال در تحقیقات علمی شرکت داشته است، به ما می گوید که وقتی ما به دیگران کمک میکنیم باعث می شود خودمان را فراموش کنیم. دلیل دیگر این است که وقتی مهربانی می کنیم، بدنمان با ایجاد یک حس خوب که اعتماد به نفس و سلامت ما را ارتقاء می دهد، به ما پاداش می دهد. این واکنش وقتی بدن مواد شیمیایی به نام اندورفین می سازد، تحریک می شود. این اندورفین ها موادی طبیعی شبه مورفین هستند که حس آرامش در ما ایجاد می کند. علاوه بر ایجاد این حس خوب، به کاهش شدت پیامهای درد که به مغز فرستاده می شود نیز تاثیر دارند.

 

برای سود بردن از تاثیرات مثبت مهربانی بر سلامتی، لازم نیست حتماً کارهای بزرگ انجام دهیم. درواقع، ثابت شده است که کارهای خیلی کوچک، ساده و معمولی نیز می تواند سلامت جسمی شما را ارتقاء بخشد. همچنین نشان داده شده که همین کارهای کوچک و پیش پا افتاده می تواند با تاثیرات منفی اتفاقات و رویدادهای استرس زا مقابله کند، حال هرچقدر که این تاثیرات عظیم باشد. پس باانجام کمک هایی هرچند کوچک می توانیم سلامتی جسمیمان را تضمین کنیم.

 

دکتر پاول پیرسال درمورد فقدان لذت و شادی در زندگی هشدار می دهد. علت فقدان شادی و نشاط در زندگی چیست؟ طبق گفته های پیرسال، ناتوانی در کنترل سرنوشتمان و حس آسیب پذیری که به وجود می آورد، و همچنین ناتوانی در تشخیص اینکه ناراحتی های جسمی و اجتماعی با هم در ارتباط است، دلیل آن است. پاسخ چیست؟ این است که با خودمان، دنیا و مردم اطرافمان آشتی کنیم.

 

وقتی انتخاب می کنید که فرد مهربانتری باشید، نه تنها سلامت خودتان را ارتقاء میدهید، بلکه سلامت افرادیکه با آنها ارتباط برقرار می کنید را نیز تقویت می کنید. مهربانی شما تاثیرات چند جانبه ای دارد. این مهربانی حتی می تواند بر افرادیکه شاهد آن هستند نیز تاثیر گذاشته و در آنها نیز احساسی خوب ایجاد کند. وقتی انتخاب می کنید که فرد مهربانتری باشید، تغییرات مثبتی در اجتماع و دنیای اطراف خود ایجاد خواهید کرد.

 

همانطور که قبلاً هم ذکر کردیم، عمل کمک کردن یاد خدمت رسانی به دیگران، نشان دادن مهربانی، نوعدوستی و از این قبیل، این توانایی را دارد که تاثیراتی نیرومند بر سلامت ما بگذارد. البته باید مراقب باشید که به خاطر عمل نیکتان انتظار پاداش نداشته باشید، در اینصورت فوایدی که این عمل خیر بر شما خواهد داشت از بین میرود. اگر برای کارتان انتظار چیزی نداشته باشید، دیگر دچار ناامیدی نخواهید شد. برای مثال، اگر در رانندگی به اتومبیل کناریم حق تقدم بدهم، و انتظار داشته باشم که او این عمل مهربانانه من را متوجه شود، اگر فرد مقابل از کارم قدردانی نکند، ممکن است همین کار نیک در من ایجاد عصبانیت و خشم کند. اما اگر توقع دریافت واکنشی مثبت نداشته باشم، و درعوض آن را دریافت کنم، آنوقت است که کارم تاثیری مثبت بر سلامتیم خواهد گذاشت.

 

مهربانی خصیصه ای است که نه تنها بر خودم بلکه بر اجتماع اطرافم هم تاثیری مثبت خواهد داشت. آلن لوک می گوید، "علم جدید که تاثیرات مثبت کمک به دیگران را بر سلامتی به اثبات می رساند، این قدرت را دارد که نه تنها بر سلامتی خود افراد،  بلکه بر سلامتی کل جامعه تاثیرگذار باشد."

عمومی - مد و مسائل زندگی - تاثیر مهربانی بروی سلامتی

مهربانی حسی توام با توانگری و رضایت به زندگی ما می بخشد، و امتیاز دیگر آن ارتقای سلامتی و طول عمر ما است. پاول پیرسال، دکتر روانشناس که در هاوایی زندگی می کند، در کتاب خود با نام نسخه لذت می نویسد:

"تحقیقات جدید نشان مییدهد که یکی از لذت بخش ترین اعمال انسانی، سلامت ترین کاری است که می توانید در حق خود و دیگران انجام دهید. حس مهربانی عاری از نفس پرستی، فواید بسیار عالی بر سلامتی خواهد داشت."

 

دکتر لاری دوسِی در کتاب خود بانام معنا در پزشکی به ما میگوید، "نوعدوستی مثل دارویی جادویی عمل می کند؛ هم تاثیراتی مثبت بر فردی که کمک را انجام می دهد خواهد داشت، و هم بر فردی که کمک را دریافت می کند. حتی می تواند واکنش های سالمی نیز در فردی که دور ایستاده و این کمک را نظاره می کند، ایجاد می کند."

 

تحقیقات بسیار زیادی انجام گرفته است که تاثیرات مثبت مهربانی را بر سلامتی به اثبات می رساند (هم از نظر فیزیولوژیکی و هم روحی). تحقیقات دیگری نیز در دست انجام است و چندین و چند کتاب نیز در مورد تاثیرات مثبت مهربانی بر سلامتی به چاپ رسیده است. تحقیقاتی که از سال 1988 تاکنون انجام گرفته در کتاب نیروی شفابخش نیکوکاری نوشته آلِن لوک گردآوری شده است. لوک هر زمان که کار نیکی انجام می داد یا به دیگران کمک می کرد، حس لذت و سلامتی عمیقی در خود حس می کرد. در ابتدا این احساسی بود که به تنهایی تجربه می کرد اما کم کم از دیگران نیز در مورد تاثیرات مثبت کمک کردن به دیگران چیزهایی می شنید. این مسئله باعث شد وی بیشتر در مورد این پدیده نهانی که به نظر می رسید تاثیراتی جادویی در خود داشته باشد به تحقیق و بررسی بپردازد.

 

فوایدی که در این کتاب برای کمک کردن ذکر شده است، عبارتند از:

 

داشتن دیدگاهی خوش بینانه تر و خوشنودتر

ارتقاء حس سلامتی

ایجاد حس نشاط و رضایت

افزایش سطح انرژی بدن

ایجاد حس سلامتی

کاهش حس تنهایی، افسردگی و ناتوانی

تقویت حس ارتباط با دیگران

تقویت حس آرامش و آسایش

افزایش طول عمر

کنترل بهتر وزن بدن

بهبود بیخوابی

تقویت سیستم ایمنی بدن

کاهش درد

افزایش گرمای بدن

سلامت سیستم قلبی-عروقی بدن (کاهش فشار خون بالا، تقویت گردش خون، کاهش بیماری های کرونری قلب)

کاهش اسید معده اضافی

کاهش نیاز به اکسیژن

بهبود ورم مفاصل و آسم

ریکاوری و بهبودی سریعتر از اعمال جراحی

کاهش فعالیت سرطان در بدن

 

شایان ذکر است که این تاثیرات، بارها و بارها به اثبات رسیده است. پیرسال وقتی تاثیرات مثبت مهربانی را با عنوان تاثیرات ایمنی بخش و شفابخش می نامید، اغراق نمی کرده است.

 

یکی از شرکت کننده های تحقیقات لوک اینطور می گوید: "چند ماه پیش آنقدر استرس داشتم که به زور می توانستم شبانه روز چهار ساعت بخوابم و انواع و اقسام دردها هم به سراغم آمده بود. داروهای ضد افسردگی و ضداضطراب را امتحام کردم، اما هیچ بهبودی حاصل نشد. بعدها فهمیدم که این عشق است که واقعاً شفابخش است. وقتی کارهای مثبتی برای دیگران انجام می دادم، واکنش مستقیمی در وضعیت جسمی من به وجود می آمد. الان دیگر خیلی راحت شب ها می خوابم و آرامشی نیز در کل بدنم به وجود آمده که با وضعیت سابقم قابل مقایسه نیست. بیشتر دردهایم هم از بین رفته است."

 

افرادیکه از تاثیرات مثبت مهربانی آگاهند، از آن بعنوان وسیله ای برای حفظ و کنترل سلامتی خود استفاده می کنند. مهربانی برای کنترل فشارخون بالا، از بین بردن سردرد، کاهش درد کمر، و بهبودی تقریبی ورم مفاصل استفاده می شود، و خیلی از افراد هم از آن برای از بین بردن افسردگی و مشکلات روحی-روانی خود استفاده میکنند. اما کمک کردن به دیگران چطور می تواند چنین تاثیرات مثبتی داشته باشد؟ یکی از دلایل آن می تواند این باشد که کمک کردن به دیگران تا قسمتی ذهن ما را از مشکلاتمان فارغ می کند (استرس را کاهش می دهد) و باعث می شود به افراد دیگر هم فکر کنیم.

 

دکتر هربرت بنسون، متخصص قلب شناسی در دانشگاه هاروارد که بیش از 30 سال در تحقیقات علمی شرکت داشته است، به ما می گوید که وقتی ما به دیگران کمک میکنیم باعث می شود خودمان را فراموش کنیم. دلیل دیگر این است که وقتی مهربانی می کنیم، بدنمان با ایجاد یک حس خوب که اعتماد به نفس و سلامت ما را ارتقاء می دهد، به ما پاداش می دهد. این واکنش وقتی بدن مواد شیمیایی به نام اندورفین می سازد، تحریک می شود. این اندورفین ها موادی طبیعی شبه مورفین هستند که حس آرامش در ما ایجاد می کند. علاوه بر ایجاد این حس خوب، به کاهش شدت پیامهای درد که به مغز فرستاده می شود نیز تاثیر دارند.

 

برای سود بردن از تاثیرات مثبت مهربانی بر سلامتی، لازم نیست حتماً کارهای بزرگ انجام دهیم. درواقع، ثابت شده است که کارهای خیلی کوچک، ساده و معمولی نیز می تواند سلامت جسمی شما را ارتقاء بخشد. همچنین نشان داده شده که همین کارهای کوچک و پیش پا افتاده می تواند با تاثیرات منفی اتفاقات و رویدادهای استرس زا مقابله کند، حال هرچقدر که این تاثیرات عظیم باشد. پس باانجام کمک هایی هرچند کوچک می توانیم سلامتی جسمیمان را تضمین کنیم.

 

دکتر پاول پیرسال درمورد فقدان لذت و شادی در زندگی هشدار می دهد. علت فقدان شادی و نشاط در زندگی چیست؟ طبق گفته های پیرسال، ناتوانی در کنترل سرنوشتمان و حس آسیب پذیری که به وجود می آورد، و همچنین ناتوانی در تشخیص اینکه ناراحتی های جسمی و اجتماعی با هم در ارتباط است، دلیل آن است. پاسخ چیست؟ این است که با خودمان، دنیا و مردم اطرافمان آشتی کنیم.

 

وقتی انتخاب می کنید که فرد مهربانتری باشید، نه تنها سلامت خودتان را ارتقاء میدهید، بلکه سلامت افرادیکه با آنها ارتباط برقرار می کنید را نیز تقویت می کنید. مهربانی شما تاثیرات چند جانبه ای دارد. این مهربانی حتی می تواند بر افرادیکه شاهد آن هستند نیز تاثیر گذاشته و در آنها نیز احساسی خوب ایجاد کند. وقتی انتخاب می کنید که فرد مهربانتری باشید، تغییرات مثبتی در اجتماع و دنیای اطراف خود ایجاد خواهید کرد.

 

همانطور که قبلاً هم ذکر کردیم، عمل کمک کردن یاد خدمت رسانی به دیگران، نشان دادن مهربانی، نوعدوستی و از این قبیل، این توانایی را دارد که تاثیراتی نیرومند بر سلامت ما بگذارد. البته باید مراقب باشید که به خاطر عمل نیکتان انتظار پاداش نداشته باشید، در اینصورت فوایدی که این عمل خیر بر شما خواهد داشت از بین میرود. اگر برای کارتان انتظار چیزی نداشته باشید، دیگر دچار ناامیدی نخواهید شد. برای مثال، اگر در رانندگی به اتومبیل کناریم حق تقدم بدهم، و انتظار داشته باشم که او این عمل مهربانانه من را متوجه شود، اگر فرد مقابل از کارم قدردانی نکند، ممکن است همین کار نیک در من ایجاد عصبانیت و خشم کند. اما اگر توقع دریافت واکنشی مثبت نداشته باشم، و درعوض آن را دریافت کنم، آنوقت است که کارم تاثیری مثبت بر سلامتیم خواهد گذاشت.

 

مهربانی خصیصه ای است که نه تنها بر خودم بلکه بر اجتماع اطرافم هم تاثیری مثبت خواهد داشت. آلن لوک می گوید، "علم جدید که تاثیرات مثبت کمک به دیگران را بر سلامتی به اثبات می رساند، این قدرت را دارد که نه تنها بر سلامتی خود افراد،  بلکه بر سلامتی کل جامعه تاثیرگذار باشد."

عمومی - مد و مسائل زندگی - تاثیر مهربانی بروی سلامتی


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 2 مهر 1394برچسب:, :: 1:44 :: توسط : am

 

 

سال ها پیش، یعنی در زمان حضرت ابراهیم علیه السلام که یکی از پنج پیامبر بزرگ خدا بود در دو شب، یعنی شب نهم ماه ذی الحجه و دهم ماه ذی الحجه در خواب به اون حضرت وحی شد که روز دهم ذی الحجه برای رضایت خداوند مهربون، تنها فرزندش که اسماعیل نام داشت رو به منی که یک کوه در نزدیکیِ مکّه بود، ببره و اونو قربانی کنه.

 

حضرت ابراهیم علیه السلام هم که خدای مهربان را خیلی دوست داشت، بدون هیچ تردیدی، صبح روز دهم ذی الحجه، پسرش رو به منی برد و دست و پای اونو بست و تصمیم گرفت که به فرمان خداوند اونو قربانی کند، ولی همین که خواست با چاقو گلوی اسماعیل را ببره از سوی خداوند فرمان رسید که: «ای ابراهیم! تو از آزمایش الهی سربلند بیرون آمدی، اکنون فرزندت را رها کن و به جای اسماعیل این گوسفند را که برایت هدیه فرستادیم، قربانیکن».

 

حضرت ابراهیم علیه السلام هم بسیار خوشحال شد و پسرش رو بوسید و به جای او، اون گوسفند را قربانی کرد. از اون زمان تا حالا، هر سال حاجیان در منی، گوسفندی رو قربانیمی کنند. اون روز را هم روز عید قربان نامیدند.



تاریخ : پنجشنبه 2 مهر 1394 | 12:17 ق.ظ | نویسنده : پویا خیراذر نظرات 0



فیلم محمد رسول الله فیلم  سال20015بوده که تاحالا مرز15میلیارد تومان گذشته است
این فیلم خلاصه زندگی  حضرت محمد  رسول الله را  بیان میکند





تاریخ : پنجشنبه 2 مهر 1394 | 12:07 ق.ظ | نویسنده : پویا خیراذر نظرات 0
ندگی نامه حضرت محمد رسول الله(ص)

 

تولد و کودکی

بیش از هزار و چهار صد سال پیش در روز 17 ربیع الاول ( برابر 25آوریل 570میلادی ) کودکی در شهر مکه چشم به جهان گشود.

پدرش عبد الله در بازگشت از شام در شهر یثرب ( مدینه ) چشم از جهان فروبست و به دیدار کودکش ( محمد ) نایل نشد. زن عبد الله ، مادر " محمد " آمنه دختر وهب بن عبد مناف بود.

برابر رسم خانواده های  بزرگ مکه " آمنه " پسر عزیزش ، محمد را به دایه ای  به نام حلیمه سپرد تا در بیابان گسترده و پاک و دور از آلودگیهای شهر پرورش یابد .

" حلیمه " زن پاک سرشت مهربان به این کودک نازنین که قدمش در آن قبیله مایه خیر و برکت و افزونی  شده بود ، دلبستگی زیادی پیدا کرده بود و لحظه ای از پرستاری او غفلت نمی کرد. کسی نمی دانست این کودک یتیم که دایه های دیگر از

گرفتنش پرهیز داشتند ، روزی و روزگاری پیامبر رحمت خواهد شد و نام بلندش تا پایان روزگار با عظمت و بزرگی  بر زبان میلیونها نفر مسلمان جهان و بر مأذنه ها با صدای بلند برده خواهد شد ، و مایه افتخار جهان و جهانیان خواهد بود . حلیمه " بر اثر علاقه و اصرار مادرش ، آمنه ، محمد را که به سن پنج سالگی  رسیده بود به مکه باز گردانید . دو سال بعد که " آمنه " برای دیدار پدر و مادر و آرامگاه شوهرش عبد الله به مدینه رفت ، فرزند دلبندش را نیز همراه برد . پس از یک ماه ، آمنه با کودکش به مکه برگشت ، اما دربین راه ، در محلی بنام ابواء " جان به جان آفرین تسلیم کرد ، و محمد در سن شش سالگی از پدر و مادر هر دو یتیم شد و رنج یتیمی در روح و جان لطیفش دو چندان اثر کرد.

سپس زنی به نام ام ایمن این کودک یتیم ، این نوگل پژمرده باغ زندگی را همراه خود به مکه برد . این خواست خدا بود که این کودک در آغاز زندگی از پدر و مادر جدا شود ، تا رنجهای  تلخ و جانکاه زندگی را در سرآغاز زندگانی بچشد و در بوته آزمایش قرار گیرد ، تا در آینده ، رنجهای انسانیت را به واقع لمس کند و حال محرومان را نیک دریابد .

از آن زمان در دامان پدر بزرگش " عبد المطلب " پرورش یافت . عبد المطلب " نسبت به نوه والاتبار و بزرگ منش خود که آثار بزرگی در پیشانی  تابناکش ظاهر بود ، مهربانی  عمیقی نشان می داد . دو سال بعد بر اثر درگذشت عبد المطلب ، " محمد " از سرپرستی  پدر بزرگ نیز محروم شد . نگرانی " عبد المطلب " در واپسین دم زندگی بخاطر فرزند زاده عزیزش محمد بود . به ناچار " محمد " در سن هشت سالگی به خانه عموی خویش ( ابو طالب ) رفت و تحت سرپرستی عمش قرار گرفت . " ابوطالب " پدر " علی " بود .

ابو طالب تا آخرین لحظه های عمرش ، یعنی تا چهل و چند سال با نهایت لطف و مهربانی  ، از برادرزاده عزیزش پرستاری و حمایت کرد . حتی در سخت ترین و ناگوارترین پیشامدها که همه اشراف قریش و گردنکشان سیه دل ، برای نابودی  محمد " دست در دست یکدیگر نهاده بودند ، جان خود را برای حمایت برادر زاده اش سپر بلا کرد و از هیچ چیز نهراسید و ملامت ملامتگران را ناشنیده گرفت .


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 2 مهر 1394برچسب:, :: 1:35 :: توسط : am


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 29 شهريور 1394برچسب:, :: 20:37 :: توسط : am

جهاد، یکی از ابواب بهشت است که خداوند، آن را به روی اولیاء خاص خود گشوده و لازمه‌ی ورود به آن، صبر و گذشتن از دنیا در راه هدف الهی است و نتیجه‌اش، شهادت. شهادت، اجری است که به راحتی به هر کس نمی‌دهند و بهای عظیمی دارد. شهادت یعنی رسیدن به شهود و معاینه‌ی غیبِ عالم؛ که بالاترین درجه‌ی آن، با شهادت در میدان رزم حق علیه باطل حاصل می‌شود. اما شهادت، اَشکال دیگری هم دارد و انسان با حرکت‌های دیگری نیز می‌تواند به مقام شهادت نایل شود. چنان‌که اهل‌بیت-علیهم السلام- مکرّر در روایات، منتظر و محب حقیقی و عارف به مقام ولایت را، هم‌درجه‌ی شهید دانسته‌اند؛ یعنی چنین کسی، مانند شهید، به شهود عالم غیب می‌رسد.

اما مقام شهید چیست؟ خداوند در قرآن می‌فرماید: آن‌که در راه خدا کشته می‌شود، زنده است نه مرده؛ و نزد پروردگار خود، روزی داده می‌شود. شهید چون به عالم بقیةاللّهی رسیده، باقی است و حیاتش به گونه‌ای است که به تمام عوالم وجود، إشراف دارد. در نتیجه‌ی این نوع حیات، شهید قادر می‌شود به اذن خداوند، در امور عالم تصرف کند و مشکلات دنیوی و اخلاقی و حتی عقلانی ما را رفع نماید؛ فقط کافی است به عالم او وصل شویم و دست توسلمان را به دامانش برسانیم. 
شهید، نزد پروردگارش غرق فضل و نعمت اوست و چون در این مقام، خطر نقص و زوال، هیچ چیز را تهدید نمی‌کند، شهید از هر گونه ترس و غم، آزاد است؛ و البته این رهایی را به همراهان و بازماندگانش که در خطِ سیر او هستند نیز، بشارت می‌دهد. در نهایت در زمان ظهور، شهید دوباره به این عالم برمی‌گردد و رجعت می‌کند.

 

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 27 شهريور 1394برچسب:, :: 22:43 :: توسط : am

شهادت ،ایثاری است  از کامل ترین انسانها در اوج مرتبه، که موجی بزرگ ایجاد می کند و باطل را که همچون کف روی آب است، از آب که حق است، متمایز می سازد؛ تا نشان دهد که اگر چه مدتی مانور با باطل باشد، ولی حق در دلها و حقیقت عالم، حاکم، ثابت و ماندنی است و باطل، محو شدنی. 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 27 شهريور 1394برچسب:, :: 22:40 :: توسط : am

رزق کلمه ای است بسیار فراتر از آنچه مردم می دانند.

آیا میدانی نمازت رزقی است از سوی خداوند؟
چه بسا خیلی از انسانها نماز نمی خوانند ، 
اذکاری که صبح و شام می خوانی رزق است.
یا زمانی که خواب هستی سپس ناگهان بیدار می شوی به تنهایی و بدون زنگ زدن ساعت بیدار می شوی و نماز میخوانی رزق است 
چون بعضیا بیدار نمیشوند . زمانی که با مشکلی رو به رو می شوی خداوند صبری به تو میدهد که چشمانت را از آن بپوشی این صبر رزق است.

زمانی که در خانه لیوانی آب به دست پدرت میدهی این فرصت نیکی کردن رزق است.

گاهی اتفاق می افتد که در نماز حواست نباشد ناگهان به خود می آیی و نمازت را با خشوع می خوانی این تلنگر رزق است.

یکباره یاد امام زمانت می افتی وسلامی میدهی ودلت حسابی تنگ میشود.

رزق واقعی این است رزق خوبی ها ، نه ماشین نه درآمد،اینها رزق مال است که خداوند به همه ی بندگانش میدهد

اما رزق خوبیها را فقط به دوستدارانش میدهد.

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 27 شهريور 1394برچسب:, :: 1:29 :: توسط : am


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 26 شهريور 1394برچسب:, :: 9:17 :: توسط : am

یک روز مردی که طالب دانش و معرفت بود برای دریافت پاسخ هفت مسئله، پس از پیمودن هفتصد فرسنگ راه، به نزد امیرالمؤمنین علی (ع) آمد و گفت: «یا امیرالمؤمنین! من هفتصد فرسخ راه آمده ام تا از هفت مسئله سؤال کنم». امام (ع) فرمود: «هر سؤالی مایلی بپرس.»

آن مرد گفت: 1 - سنگین تر از آسمان، پهناورتر از زمین، بی نیازتر از دریا، سخت تر از سنگ، سوزان تر از آتش، سردتر از سرما و تلخ تر از زهر چیست؟

حضرت در پاسخ او فرمود:

- از آسمان سنگین تر، تهمت و افترا بر شخص بی گناه است؛

- از زمین پهناورتر، دامنه حق و حقیقت است؛

- از دریا بی نیازتر، دل مرد قناعت پیشه است؛

- از سنگ سخت تر، دل شخص منافق است؛

- از آتش سوزان تر، [ظلم و ستم ] پادشاه ستم کار است؛

- از سرما سردتر، درخواست کردن از شخص بخیل است؛

- و از زهر تلخ تر، صبر و بردباری است [ولی ثمره شیرین دارد].

صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند

بر اثر صبر نوبت ظفر آید

 

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 20 شهريور 1394برچسب:, :: 8:56 :: توسط : am

بهترین کار ها:

پیامبر اکرم (ص) می فرماید:"بهترین کار ها – از نظر پاداش- در آخرت سه چیز است:

1-      صلوات بر محمد و آل محمد (ص)

2-      آب رساندن به تشنگان

3-      حب و دوستی علی ابن علی طالب (ع)"

منبع:   اصول کافی


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 19 شهريور 1394برچسب:, :: 21:21 :: توسط : am

 شیعیان ما کسانی باشند که برای ولایت ما، به یکدیگر بخشش کنند

و در راه دوستی ما به یکدیگر دوستی نمایند

و برای زنده کردن امر و گفتار ما به دیدار هم بروند اگر خشم کنند ستم نکنند

و چون راضی شوند اسراف نورزند;سبب برکت همسایگانند

و با معاشرین خود صلح و صفا دارند.

                                               منابع: اصول کافی جلد 3.صفحه 333.


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 19 شهريور 1394برچسب:, :: 21:7 :: توسط : am

                                                                                                                                              

خداوند متعال به پیامبری از پیامبرانش وحی کرد که به قومت بگو:(لباس دشمنان مرا نپوشید وطعام دشمنان مرا نخورید و خود را به شکل دشمنان من در نیاورید که دشمنان من می شوید همان طور که آنان دشمنان من هستند.) 

التهذیب ج6ص172 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 19 شهريور 1394برچسب:, :: 14:1 :: توسط : am


 

 

 تاصورت  پیوند  جهان  بود   علی   بود                  تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود

 آن قلعه گشایی که در  قلعه ی  خیبر                  برکند به یک حمله و بگشود علی بود

 

آن  گرد  سرافراز  که  اندر  ره  اسلام                    تا کار نشد  راست  نیاسود ، علی  بود

شاهی که ولی بود و وصی بود علی بود                سلطان  سخا  و  کرم  و جود علی بود

 

آن   شير   دلاور   كه   براي   طمع  نفس                 بر  خوان  جهان  پنجه  نيالود  ،  علي  بود

سر  دو  جهان  جمله  ز  پنهان  و  ز  پيدا                   شمس الحق  تبريز  كه  بنمود ، علي بود

 

 

آن عارف سجّاد ، که خاک درش از قدر                      بر کنگرهی عرش بیفزود علی بود

مسجود ملایک که شد آدم ، ز علی شد                   آدم چو یکی قبله و مسجود علی بود

 

هم آدم و هم شیث و هم ادریس و هم الیاس        هم  صالح  پیغمبر  و  داوود  علی  بود

هم موسی وهم عیسی و هم خضر و هم ایوب       هم یوسف و هم یونس و هم هود علی بود

 

آن لحمک لحمی ، بشنو  تا  که  بدانی                    آن یار که او نفس نبی بود علی بود

موسی   و   عصا  و  ید  بیضا  و  نبوت                      در مصر به فرعون که بنمود ، علی بود

 

عیسی به وجود آمد و در حال سخن گفت                 آن نطق و فصاحت که در او بود علی بود

خاتم که در انگشت سلیمان نبی بود علی بود           آن نور خدایی  که بر  او  بود  علی  بود

 

آن  شاه  سرافراز  که   اندر  شب  معراج                  با   احمد   مختار   یکی   بود   علی   بود

 محمود    نبودند    کسانی     که     ندیدند              کاندر   ره   دین  احمد  محمود  علی  بود

 

آن  کاشف  قرآن  که  خدا  در  همه  قرآن                  کردش صفت عصمت و بستود علی بود

 چندان که در آفاق نظر  کردم  و  دیدم                      از روی یقین در همه موجود ، علی بود

 

هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن                         هم عابد و هم معبد و معبود ، علی بود 

این کفر نباشد ، سخن کفر نه این است                    تا هست علی باشد و تا بود  علی  بود

مولانا جلال الدین بلخی


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 19 شهريور 1394برچسب:, :: 11:29 :: توسط : am

حضرت امام جواد (عليه السلام) مي فرمايند:
«هر که قبر پدرم در طوس را زيارت کند، خداوند گناهان گذشته و آينده ي او را بيامرزد، و روز قيامت منبري رو به روي منبر رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) براي او نصب کند تا آن که خداوند از حسابرسي بندگانش فارغ شود.»

 

http://www.momtaznews.com/wp-content/uploads/2012/08/0620.jpg

 

مردي از اهل خراسان به حضرت رضا (عليه السلام) عرض کرد: اي فرزند رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) من رسول خدا را در خواب ديدم که به من مي فرمودند: « وقتي پاره ي تن مرا در زمينتان به خاک بسپارند، و امانتم را به شما بسپارند، و ستاره ي من در خاک شما غروب کند، شما را چه خواهد شد؟


پس امام رضا (عليه السلام) به او فرمودند: 
«من آن کسي هستم که در زمين شما دفن مي شوم، و من پاره ي تن پيامبر شما هستم، و من آن وديعه و ستاره هستم، به راستي که هر کس مرا زيارت کند و حق و اطاعت مرا که خدا واجب کرده است ، بشناسد، من و پدرانم در روز قيامت شفيع او خواهيم بود، و هر که را روز قيامت ما شفيعش باشيم، نجات يافته است، حتي اگر گناهان جن و انس بر دوش او باشد. 

پدرم ازجدم از پدرش از پدرانش (عليهم السلام) به من فرمودند: 
همانا رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند: هر که مرا در خواب ببيند، مرا ديده است، زيرا شيطان به صورت من درنمي آيد و نه به صورت کسي از اوصياء من، و نه به صورت کسي از شيعيانشان، و خواب صادق جزيي از هفتاد جزء نبوت است.» 
«عيون اخبار الرضا (عليه السلام)، ج 2، ص 257، ح 11، امالي شيخ صدوق (رحمت الله عليه) ص 61).

 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 19 شهريور 1394برچسب:, :: 10:54 :: توسط : am

خواب بودم، خواب دیدم مرده ام 
بی نهایت خسته و افسرده ام 

تا میان گور رفتم دل گرفت 
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت 

روی من خروارها از خاک بود 
وای، قبر من چه وحشتناک بود! 

بالش زیر سرم از سنگ بود 
غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود 

هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت 
سوره ی حمدی برایم خواند و رفت 

خسته بودم هیچ کس یارم نشد 
زان میان یک تن خریدارم نشد 

نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی 
ترس بود و وحشت و دلواپسی 

ناله می کردم ولیکن بی جواب 
تشنه بودم، در پی یک جرعه آب 

آمدند از راه نزدم دو ملک 
تیره شد در پیش چشمانم فلک 

یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟ 
دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟ 

گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود 
لرزه بر اندام من افتاده بود! 

هر چه کردم سعی تا گویم جواب 
سدّ نطقم شد هراس و اضطراب 

از سکوتم آن دو گشته خشمگین 
رفت بالا گرزهای آتشین 

قبر من پر گشته بود از نار و دود 
بار دیگر با غضب پرسش نمود: 

ای گنه کار سیه دل، بسته پر 
نام اربابان خود یک یک ببر 

گوئیا لب ها به هم چسبیده بود 
گوش گویا نامشان نشنیده بود 

نامهای خوبشان از یاد رفت 
وای، سعی و زحمتم بر باد رفت 

چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد 
بار دیگر بر سرم فریاد کرد: 

در میان عمر خود کن جستجو 
کارهای نیک و زشتت را بگو 

هر چه می کردم به اعمالم نگاه 
کوله بارم بود مملو از گناه 

کارهای زشت من بسیار بود 
بر زبان آوردنش دشوار بود 

چاره ای جز لب فرو بستن نبود 
گرز آتش بر سرم آمد فرود 

عمق جانم از حرارت آب شد 
روحم از فرط الم بی تاب شد 

چون ملائک نا امید از من شدند 
حرف آخر را چنین با من زدند: 

عمر خود را ای جوان کردی تباه 
نامه اعمال تو باشد سیاه 

ما که ماموران حق داوریم 
پس تو را سوی جهنم می بریم 

دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود 
دست و پایم بسته در زنجیر بود 

نا امید از هرکجا و دل فکار 
می کشیدندم به خِفّت سوی نار 

ناگهان الطاف حق آغاز شد 
از جنان درهای رحمت باز شد 

مردی آمد از تبار آسمان 
دیگران چون نجم و او چون کهکشان 

صورتش خورشید بود و غرق نور 
جام چشمانش پر از خمر طهور 

لب که نه، سرچشمه ی آب حیات 
بین دستش کائنات و ممکنات 

چشمهایش زندگانی می سرود 
درد را از قلب انسان می زدود 

بر سر خود شال سبزی بسته بود 
بر دلم مهرش عجب بنشسته بود 

کِی به زیبائی او گل می رسید 
پیش او یوسف خجالت می کشید 

دو ملک سر را به زیر انداختند 
بال خود را فرش راهش ساختند 

غرق حیرت داشتند این زمزمه 
آمده اینجا حسین فاطمه؟! 

صاحب روز قیامت آمده 
گوئیا بهر شفاعت آمده 

سوی من آمد مرا شرمنده کرد 
مهربانانه به رویم خنده کرد 

گشتم از خود بی خود از بوی حسین )ع( 
من کجا و دیدن روی حسین )ع( 

گفت: آزادش کنید این بنده را 
خانه آبادش کنید این بنده را 

اینکه این جا این چنین تنها شده 
کام او با تربت من وا شده 

مادرش او را به عشقم زاده است 
گریه کرده بعد شیرش داده است 

خویش را در سوز عشقم آب کرد 
عکس من را بر دل خود قاب کرد 

بارها بر من محبت کرده است 
سینه اش را وقف هیئت کرده است 

سینه چاک آل زهرا بوده است 
چای ریز مجلس ما بوده است 

اسم من راز و نیازش بوده است 
تربتم مهر نمازش بوده است 

پرچم من را به دوشش می کشید 
پا برهنه در عزایم می دوید 

بهر عباسم به تن کرده کفن 
روز تاسوعا شده سقای من 

اقتدا بر خواهرم زینب نمود 
گاه میشد صورتش بهرم کبود 

تا به دنیا بود از من دم زده 
او غذای روضه ام را هم زده 

قلب او از حب ما لبریز بود 
پیش چشمش غیر ما ناچیز بود 

با ادب در مجلس ما می نشست 
قلب او با روضه ی من می شکست 

حرمت ما را به دنیا پاس داشت 
ارتباطی تنگ با عباس داشت 

اشک او با نام من می شد روان 
گریه در روضه نمی دادش امان 

بارها لعن امیه کرده است 
خویش را نذر رقیه کرده است 

گریه کرده چون برای اکبرم 
با خود او را نزد زهرا )س( می برم 

هرچه باشد او برایم بنده است 
او بسوزد، صاحبش شرمنده است 

در مرامم نیست او تنها شود 
باعث خوشحالی اعدا شود 

کشته اشکم، شفیع امتم 
شیعیان را مُنجِیَم از درد و غم 

گرچه در ظاهر گنه کار است و بد 
قلب او بوی محبت میدهد 

سختی جان کندن و هول جواب 
بس بود بهرش به عنوان عقاب 

در قیامت عطر و بویش می دهم 
پیش مردم آبرویش می دهم 

آری آری، هرکه پا بست من است 
نامه ی اعمال او دست من است 

ناگهان بیدار گردیدم زخواب 
از خجالت گشته بودم خیس آب 

دارم اربابی به این خوبی ولی 
می کنم در طاعت او تنبلی؟! 

من که قلبم جایگاه عشق اوست 
پس چرا با معصیت گردیده دوست؟ 

من که گِریَم بهر او شام و پگاه 
پس به نامحرم چرا کردم نگاه؟ 

من که گوشم روضه ی او را شنید 
پس چرا شد طالب ساز پلید؟ 

چشم و گوش و دست و پا و قلب و دل 
جملگی از وی مولایم خجل 

شیعه بودن کی شود با ادعا؟ 
ادعا بس کن اگر مردی بیا 

پا بنه در وادی عشق و جنون 
حبّ دنیا را ز قلبت کن برون 

حبّ دنیا معصیت افزون کند 
معصیت قلب ولیّ را خون کند 

باش در شادی و غم عبد خدا 
کن حسابت را ز بی دینان جدا 

قلب مولا را مرنجان ای جوان 
تا شوی محبوب رب مهربان 

التماس دعا

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 18 شهريور 1394برچسب:, :: 1:45 :: توسط : am

چهل شب مانده تا ۷۲ غروب
.
.
.
.

میشود ۴۰ زیارت عاشورا خواند

میشود ۴۰ سوره ی فجر خواند

میشود ۴۰روز مراقبت کرد

میشود ۴۰ نماز اول وقت خواند

میشود ۴۰ نفر را عاشورایی نمود

میشود ۴۰ نغمه ی انتظار سر داد

میشود ۴۰ روز به احترام ارباب آب خنک نخورد

میشود ۴۰ روز به احترام گرسنگی کودکان سیر نخورد
.
.
.
.
.
و میشود مانند گذشته نیز گذراند

من یاعلی گفتم

پس شما هم یــــا علی بگین

یــــــــــاعـــــلی

ارسال شده در تاریخ : شنبه 14 شهريور 1394برچسب:, :: 15:4 :: توسط : am

شناخت امام زمان(ع) این است که امام زمان(ع) حجت است و اگر نباشد تمام عالم فروزان می شود، امام صادق(ع) هم می گوید : اگر ما نباشیم زمین اهلش را فرو می برد، اما ممکن است کسی امام باشد، مثل ابراهیم که در قرآن به او امام میگویند، اما نمی گوید اگر ابراهیم نباشد عالم فروزان می شود، منحصر به دوازده امام ، چهاده معصوم است چون آنها حجت خدا بر تمام خلقتند، خودشان هم می گویند، کسی را مصداق ما قرار ندهید پس معلوم شد حجت خدا به غیر از امام است. آنها نور خدا هستند، امام زمان(ع) یعنی این! 




ارسال شده در تاریخ : شنبه 14 شهريور 1394برچسب:, :: 11:6 :: توسط : am

دلی را نشکن شاید خانه خدا باشد،

کسی را تحقیر نکن شاید محبوب خدا باشد،

از کمکی دریغ مکن شاید کلید بهشت باشد.


ارسال شده در تاریخ : جمعه 6 شهريور 1394برچسب:, :: 15:54 :: توسط : am

دیازپامی به نام «بهار نارنج»

 

بهارنارنج,خواص بهارنارنج,خاصیت بهارنارنج

بهارنارنج نه تنها در تقویت معده و رفع تب بسیار موثر است و تپش نامنظم قلب، تشویش و اضطراب را از بین می‌برد، بلکه بسیاری از دست اندرکاران طب سنتی آن را برای کنترل تشنج‌ها و حمله قلبی هم توصیه می‌کنند. برخی خواص دیگر آن را در در ادامه بخوانید.
اگر مشکل کم‌خوابی یا بی‌خوابی دارید، پیش از خواب، مقداری عرق بهارنارنج یا چای آن را بنوشید.
برای درست کردن چای بهار نارنج، کافی است ۱۰ گرم از گل بهارنارنج را در دو لیوان آب‌جوش به‌مدت ۲۰ دقیقه بجوشانید، سپس آن را صاف کرده، ‌همراه یک قاشق سوپ‌خوری عسل میل کنید. با خوردن این چای، خواب خوش و آرامی خواهید داشت.
با توجه به نتایج به‌دست آمده از یک مطالعه، از بهار نارنج می‌توان به‌عنوان یک پیش داروی موثر جهت کاهش اضطراب بیماران قبل از عمل جراحی استفاده کرد. این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر عرق بهار نارنج و دیازپام بر اضطراب بیماران قبل از عمل جراحی انجام شد.
در این مطالعه تعداد ۶۰ بیمار ۱۴ تا ۴۸ ساله مراجعه‌کننده جهت عمل جراحی، انتخاب و به‌طور تصادفی در دو گروه ۳۰ نفره تقسیم شدند. ۲ ساعت قبل از عمل به گروه یک ۱۰۰ سی‌سی عرق بهار نارنج و به گروه ۲ محلول یک قرص ۵ میلی‌گرمی دیازپام در ۱۰۰ سی‌سی آب به صورت خوراکی داده شد.
میزان اضطراب موقعیتی، پس از مصرف دارو در هر دو گروه مصرف‌کننده بهار نارنج و دیازپام کاهش یافت.
اثرات درمانی مهم‌ترین خاصیت دارویی بهار نارنج تاثیر آن روی سیستم عصبی بدن است. بهار نارنج آرامش بخش و ضدهیجانات دستگاه عصبی است و سردردهای عصبی و می‌گرنی را کاهش می‌دهد.
بهارنارنج اشتهاآور و ضد سرفه است. برای نرم کردن پوست‌های خشک و جلوگیری از شکنندگی مویرگ‌ها استفاده می‌شود. درمان دردهای متوا‌تر شکمی، نفخ، اسپاسم، سوء‌هاضمه، فشارهای عصبی و ناراحتی‌های مربوط به هیجان و عاطفه نیز از موارد مصرف اسانس بهار نارنج هستند.
دم کرده گل بهارنارنج برای برطرف کردن قولنج‌های عصبی مفید است. از مخلوط آب کرفس و عرق بهار نارنج برای دفع سنگ‌های کلیه و مثانه و خرد کردن آن‌ها نیز استفاده می‌شود.




ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 29 مرداد 1394برچسب:, :: 17:10 :: توسط : am

 

قرآن ما را از وحشت زدایی نجات می دهد،

قرآن خواندن و قرائت و تلاوت و تدبر در قرآن

مونس در زندگی ما می باشد

در متون برای انس با قرآن دو معنا بیان شده است

یکی معنایی که برای انس با قرآن مطرح گردیده است

این است که انس در لغت به معنای بروز و ظهور است،

و کسی که در برابر این ظهور قرار گیرد

صاحب درک و احساس می شود

چنان چه خداوند فرمود:

و آنس من جانب الطور نارا؛

از جانب طور آتشی دید.»

بنابراین انیس و مونس، آن است

که در مقابل چیزی یا کسی حضور و ظهور

مستمر یا زیاد داشته باشد.

و دیگری اینکه این واژه انس در مقابل

نفرت و وحشت به کار می رود.

هدف از این نوشته یافتن راه هایی

برای ایجاد انس با قران کریم،

شرایط ایجاد آن، برکات و مراتب آن

و پیامدهای روحی و روانی انس با قرآن

را مورد توجه و تاکید قرار دهد.

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 مرداد 1394برچسب:, :: 23:32 :: توسط : am

فضیلت و خواص سوره نوح

حضرت نوح علیه السلام

كسی كه به خدا ایمان دارد و كتابش را قرائت می كند قرائت سوره نوح را رها نكند. هر بنده ای كه با امید به پاداش الهی و شكیبایی در راه خدا سوره نوح را در نمازهای واجب و مستحب خود بخواند خداوند او را در خانه های نیكوكاران مسكن دهد و سه بهشت از بهشت هایش را به كرامت خود به او عطا می كند و با تعدادی زیادی از حوریان بهشتی تزویج نماید.


سوره نوح بعد از سوره نحل، در مكه و در سال 4 بعثت نازل شده است داراى 28 آیه مى‏باشد.

این سوره چنانکه از نامش پیداست سرگذشت نوح پیامبر را بیان می‌کند در سوره‌های متعددی از قرآن مجید به سرگذشت این پیامبر بزرگ اشاره شده از جمله سوره‌های «شعرا»، «مؤمنون»، «اعراف»، «انبیا» و از هـمه مشروحتر در سوره «هود» آمده ولی آنچه در سوره نوح آمده قـسمت خاصی از زندگی اوست که در جائی دیگر به این سبک نیامده‌ است و این قسمت مربوط به دعوت مستمر و پی گیر او به سوی توحید و کیفیت و عناصر این دعوت است.

بـا تـوجـه بـه ایـن که این سوره در مکه نازل شده و پیامبر و مسلمانان اندک آن زمان در شرائطی مشابه شرائط زمان نوح و یارانش قرار داشتند مسائل زیادی را به آن ها می‌آموزد.

به آنها یاد می‌دهد که چگونه از طریق استدلال منطقی توام با محبت و دلسوزی کامل دشمنان را تبلیغ کنند. به آنها می‌آموزد که هرگز در طریق دعوت به سوی خدا خسته نشوند.

به آنها می‌آموزد که در یک دست وسائل تشویق و در دست دیگر عوامل انذار را داشته باشند, و از هر دو در طریق دعوت بهره گیرند.

آیـات آخر این سوره هشداری است برای مشرکان لجوج که اگر در برابر حق تسلیم نشوند و به فرمان خدا گردن ننهند عاقبت دردناکی در پیش دارند. بـه تـعبیر دیگر این سوره ترسیمی است از بیان مبارزه دائمی طرفداران حق و باطل و برنامه‌هایی که طرفداران حق در مسیر خود باید به کار بندند.

در خواص و آثار این سوره مباركه از امام صادق علیه السلام روایت است: هر كس سوره نوح را قرائت نماید اگر در بند و اسارت یا زندان باشد راه برون شدنش آسان می شود و اگر برای سفر باشد در گشایش و بهره وری برای او باز می شود تا اینكه به خانه اش بازگردد

فضیلت سوره نوح :

رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم در فضیلت این سوره فرموده اند: هر كس سوره نوح را قرائت كند از مؤمنانی است كه دعای حضرت نوح علیه السلام شامل حال او می شود.1 و دعا چنین است: «پروردگارا! بر من و پدر و مادرم و هر مؤمنی كه در سرایم درآید و بر مردان و زنان باایمان ببخشای و بر هلاكت ستمگران بیفزای» 2

از امام جعفر صادق علیه السلام نیز نقل شده است: هر كس كه به خدا ایمان دارد و كتابش را قرائت می كند قرائت سوره نوح را رها نكند. هر بنده ای كه با امید به پاداش الهی و شكیبایی در راه خدا سوره نوح را در نمازهای واجب و مستحب خود بخواند خداوند او را در خانه های نیكوكاران مسكن دهد و سه بهشت از بهشت هایش را به كرامت خود به او عطا می كند و با تعدادی زیادی از حوریان بهشتی تزویج نماید. 3

 

آثار و بركات سوره

1) رهایی از اسارت

قرآن

در خواص و آثار این سوره مباركه از امام صادق علیه السلام روایت است: هر كس سوره نوح را قرائت نماید اگر در بند و اسارت یا زندان باشد راه برون شدنش آسان می شود و اگر برای سفر باشد در گشایش و بهره وری برای او باز می شود تا اینكه به خانه اش بازگردد.4

 2) بهبود وضعیت مالی

امام جواد علیه السلام نیز به یكی از یارانشان فرمودند تا برای رفع بدی حال و سختی وضعیت مالی بر قرائت این سوره مداومت نماید. 5

3) برآورده شدن حاجات

از مرحوم کفعمی در مصباح نقل شده است هر كس که بر قرائت سوره نوح مداومت ورزد و شب و روز آن را بخواند و انگاه در پی حاجتی روان شود حاجتش برآورده می شود.6

امام صادق علیه السلام نیز فرموده اند: هر كس بر قرائت سوره نوح مداومت كند پیش از مردن جایگاه خود را در بهشت خواهد دید و اگر هنگام طلب حاجتی خوانده شود به اذن خداوند حاجتش برآورده می شود.7

4) جهت فرزند دار شدن

از امام محمد باقر علیه السلام نقل شده است: كه مردی از كمی فرزند به امام شكوه نمود. امام به ایشان فرمود: سه روز بعد از نماز عشا و صبح این كارها را انجام دهد:

70 مرتبه  سبحان الله،

70 مرتبه استغفرالله،

و این اذكار را ختم كند به آیات 12-10 سوره نوح. و در شب سوم با همسرت تماس برقرار كن خداوند به تو فرزندی عنایت خواهد كرد. 8

امام صادق علیه السلام نیز فرموده اند: هر كس بر قرائت سوره نوح مداومت كند پیش از مردن جایگاه خود را در بهشت خواهد دید و اگر هنگام طلب حاجتی خوانده شود به اذن خداوند حاجتش برآورده می شود

ختم سوره  نوح و مزمل برای رفع هم و غم

برای رفع همّ و غم؛ سوره نوح در هر روز ، آثار لطیفی در روح انسان می گذرد.

در روایت دارد:  «همّ الساعة  هرم سنه» یک ساعت غم خوردن مساوی است با یک سال پیر شدن.

مداومت به تلاوت این سوره هم و غم های انسان را از بین می برد چه نسبت به گذشته و چه آینده و باعث می شود روح لطیف تر و تفکرات انسان زلال تر گردد.

همچنین هر روز سوره مزمل را خواندن برای انسان باعث ثروت و دولت می شود و گرفتاری ها و فقر و سختی های دنیوی و اخروی را از انسان برمی دارد و هم و غمّش را از بین می برد. 9

 


پی نوشت ها:

(1) مجمع البیان، ج10، ص130

(2) نوح، آیه 28

(3) ثواب الاعمال، ص120

4) مستدرک الوسائل، ج8، ص246

(5) الکافی، ج5، ص316

(6) المصباح کفعمی، ص459

(7) تفسیرالبرهان، ج5، ص495

(8) طب الائمه، ص130

(9) ثواب الاعمال شیخ صدوق


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 20 مرداد 1394برچسب:, :: 20:54 :: توسط : am

 

زین ماتمى که چشم ملائک ز خون تر است
گویا عزاى صادق آل پیغمبرست
شهادت جانسوز رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق علیه السلام تسلیت باد 

 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 20 مرداد 1394برچسب:, :: 9:22 :: توسط : am

امام علی (ع) : اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی....

صبح آن روز حتی نگاهت را نسبت به آن شخص تغییر نده!!

شاید سحرگاه توبه کرده باشد.

امام علی (ع) : زیبا خطاب کنید

تا...

زیبا بشنوید.

امام علی(ع) : برترین شرف، آزار ندادن به مردم

و به آن ها نیکی نمودن است.

امام علی (ع) : اگر نفس خود را مشغول کاری نکنی،

او تورا مشغول می کند.

یا علی.

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 16 مرداد 1394برچسب:, :: 17:59 :: توسط : am

 
دعایی از امام جعفر صادق (ع) که هر کس یا رب یا الله بگوید به گونه ای که تا نفس او قطع شود، گفته می شود لبیک حاجت تو چیست؟
 
سریع الاجابه‌ترین دعا کدام است؟
دعاهای بسیاری از امامان معصوم (ع) نقل شده است که مورد اجابت واقع شده و سریع الاجابة هستند، که ذکر متن آنها در این جا مقدور نیست و فقط به ذکر اسامی چند مورد که دارای اهمیت خاص هستند اشاره می شود:

۱. دعای توسل

۲. دعای فرج

۳. دعای اسم اعظم

۴. دعای مقاتل بن سلیمان از امام سجاد(ع)

۵. دعایی تحت عنوان سریع الاجابة: از امام موسی بن جعفر (ع) با این شروع که: «اللهم انی اطعتک فی احب الاشیاء الیک و ....»

۶. دعایی از امام صادق (ع) که هر کسی ده بار یا الله بگوید، به او گفته می شود، لبیک، حاجت تو چیست؟

۷. دعایی از امام جعفر صادق (ع) که هر کس یا رب یا الله بگوید به گونه ای که تا نفس او قطع شود، گفته می شود لبیک حاجت تو چیست؟

این دعاها در کتاب مفاتیح الجنان تحت عنوان دعای سریع الاجابة آمده اند.

دعا ارتباط نیازمندانه بنده با ذات حق تعالی، برای رفع نیازهای دنیوی و اخروی است.

استجابت دعا، مانند هر پدیده دیگری، قوانین آداب و شروطی دارد که با وجود آن آداب و شرایط است که دعا به اجابت می رسد و اگر آن شرایط موجود نباشد، یا مانعی در استجابت آن باشد که ما به آن علم نداریم، اگر چه سریع الاجابة ترین دعا هم باشد، باز ممکن است مورد اجابت واقع نشود. به هر حال چون ذکر متن دعاها در این جا مقدور نیست، فقط به ذکر اسامی چند مورد که دارای اهمیت خاص هستند اشاره می شود:

۱. دعای توسل:

محمد ابن بابویه دعای توسل را از ائمه (ع) نقل کرده و گفته است که این دعا را در هیچ امری نخواندم، مگر آن که اثر اجابت آن را به زودی یافتم دعای توسل از دعاهای مشهور است که در شب های چهارشنبه خوانده می شود. در این دعا با توسل به چهارده معصوم (ع) و واسطه قرار دادن آنها به درگاه الاهی پس از اتمام دعا، حاجت خود را از خدا در خواست می کنیم. جملات صدر و ذیل آن چنین است: « اللهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیک نبی الرحمة...» خدایا من از تو می خواهم و روی می آورم به سوی تو، به پیامبرت، پیامبر رحمت... «یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله» ای آبرومند نزد خدا، شفاعت کن برای ما نزد خدا [۱] .

۲. دعای فرج:

کفعمی درکتاب بلدالامین دعایی از حضرت علی (ع) نقل کرده که اگر شخص گرفتار، ترسیده، نگران و غم دیده، آن را بخواند، حق تعالی گشایش در کار او ایجاد نماید، که ابتدا و انتهای این دعا چنین است:

«یا عماد من لا عماد له...» : ای پشتیبان کسی که پشتیبان ندارد... «وافعل بی ما انت اهله»: با من چنان کن که تو اهل آنی [۲] . و آنگاه پس از دعاء حاجت خود را بطلبد.

۳. دعای اسم اعظم:

سید علیخان شیرازی درکتاب کلم طیب نقل فرموده: اسم اعظم خدای تعالی آن است که افتتاح او « الله» و اختتام او «هو» است، هر که اسم اعظم خدای تعالی را روزی یازده بار ورد خود قرار بدهد، هرآینه هر امر مهم جزئی و کلی برای او آسان شود و آن اسم اعظم پنج آیه از پنج سوره ی مبارکه ی بقره، آل عمران، نساء، طه و تغابن است، با این ویژگی که حروف آن نقطه ندارد و تغییری در اعراب آنها صورت نمی گیرد:

۱. «الله لا إله إلا هو الحی القیوم ... » تا آخر آیة الکرسی،

۲. «الله لا اله الا هو ...نزل علیک الکتاب ...»

۳. «الله لا إله ان هو لیجمعنکم ...»

۴. «الله لا إله ان هو له الاسماء ...»

۵. «الله لا إله الا هو و علی إلله...» [۳]


۴. دعای مقاتل بن سلیمان از امام سجاد (ع):

امام سجاد (ع) به مقاتل بن سلیمان، دعایی را تعلیم داده، که مقاتل گوید هر کس این دعا را صد بار بخواند ، دعایش مستجاب خواهد شد. ابتدا و انتهای این دعا چنین است: «الهی کیف ادعوک و انا...:» خدایا چطور بخوانم تو را و حال من منم... «تفرج عنی فرجا عاجلا غیر اجل نفسک و رحمتک یا ارحم الراحمین» گشایش فوری بدون مدت دار، به من عطا کن به فضل و رحمت خودت، ای مهربان ترین مهربانان. [۴]

۵. دعای سریع الاجابة:

کفعمی در بلدالامین دعایی از امام موسی کاظم (ع) نقل کرده و فرموده: عظیم الشأن و سریع الاجابة است که جملات صدر و ذیل آن چنین است:

«اللهم انی اطعتک فی احب الاشیاء الیک و هو التوحید»: خدایا من تو را اطاعت کردم در آنچه بیشتر دوست داری و آن یگانه دانستن تواست.

«و ارزقنی من حیث احتسب و من حیث لا احتسبه، انک ترزق من تشاء بغیر حساب»، روزی ام ده، از آن جا که گمان می برم و از آن جا که گمان نمی برم؛ زیرا تو روزی دهی هر که را بخواهی بی حساب؛ پس از اتمام دعا حاجت خود را بطلب. [۵]

۶. دعایی از امام صادق (ع) که هر کسی ده بار یا الله بگوید، به او گفته می شود، لبیک، حاجت تو چیست؟. [۶]

۷. دعایی از امام جعفر صادق (ع) که هر کس یا رب یا الله بگوید به گونه ای که تا نفس او قطع شود، گفته می شود لبیک حاجت تو چیست؟. [۷]
همه ی این دعاها را مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب مفاتیح الجنان، فصل پنجم آورده است.

البته لازم به تذکر است که برای حاجت های خاص، دعاهای خاصی وارد شده است که برای کسب اطلاع از آنها می توانید به کتاب مفاتیح الجنان مراجعه کنید.



منابع: 
[۱] مفاتیح الجنان، دعای توسل، ص ۲۲۵.
[۲] همان؛ دعای فرج.
[۳] همان، آیات اسم اعظم، ص ۲۲۴.
[۴] همان، دعای مقاتل بن سلیمان، ص ۲۳۶.
[۵] مفاتیح الجنان، دعای سریع الاجابة، ص ۲۳۷ و ۷۵۴.
[۶] اصول کافی، کتاب الدعاء، باب: هر کس ده بار یا الله بگوید.
[۷] همان، باب هر کس یا الله یا رب بگوید تا نفس بند آید.

ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 15 مرداد 1394برچسب:, :: 11:42 :: توسط : am

 
اعمال و رفتاری که انسان در طی روز انجام می‌دهد نقش بسیار مهمی در توفیق انسان نسبت به عبادات دارد یعنی هر چه در طی روز کارهای شایسته از انسان سر بزند توفیقات انسان نیز برای اعمال خوب دیگر بیش‌تر فراهم می‌شود.
 
عواقب قضاشدن نمازصبح
مردی به خدمت امام صادق(ع) آمد و عرضه داشت : من مرتکب گناهی شده ام.
امام صادق(ع) فرمود :خدا می بخشد
آن شخص عرضه داشت :گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگ است.
امام فرمود: اگر به اندازه ی کوه باشد خدا می بخشد.
آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگتر است.
امام فرمود : مگر چه گناهی مرتکب شده ای؟
وآن شخص به شرح ماجرا پرداخت.
پس از اتمام سخن امام صادق(ع) رو به آن مرد کرد و فرمود: خدا می بخشد ، من ترسیدم که نماز صبح را قضا کرده باشی.

***
از امام صادق(ع) پرسیدند که چرا کسانی که در آخر زمان زندگی میکنند رزق و روزیشان تنگ است؟
فرمودند : به این دلیل که غالبا نمازهایشان قضا است.
حجت الاسلام سید جلال موسویان
مرحوم آیت الله حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (معروف به نخودکی) در وصیت خود به فرزندش می گوید:
اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود، نتیجه آن چهل روز عبادت بی ارزش (نابود) خواهد شد. فرزندم تو را سفارش می کنم که نمازت را اول وقت بخوان و از نماز شب تا آن جا که می توانی غفلت نکن.»

برای این که جهت اقامه نماز صبح خواب نمانید، قبل از خوابیدن آخرین آیه سوره کهف را بخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَهِ رَبِّهِ أَحَداً.


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 15 مرداد 1394برچسب:, :: 11:32 :: توسط : am

چگونه هزار رکعت نماز بخوانیم !!!

روزى پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله به حضرت على علیه السلام فرمود: 

دیشب چه عمل خیری انجام داده‌اى؟

آن حضرت اظهار داشت: پیش از آن كه بخوابم، هزار ركعت نماز به جا آوردم، 

حضرت رسول فرمود: چگونه؟!

پاسخ داد: از شما شنیدم كه فرمودید: هر كس هنگام خوابیدن سه مرتبه بگوید: 

«یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ» ؛ 

او همانند كسى است كه هزار ركعت نماز خوانده است.

حضرت رسول اکرم فرمودند: راست گفتى،حقا که چنین است.

 

منبع :

مستدرك الوسائل، ج 5، ص 49، ح 21.

 

ایا حیف نیست هرشب به این سادگی از چنین خیر پربرکتی محروم شویم ؟

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 9 مرداد 1394برچسب:, :: 16:0 :: توسط : am

خانم سونیتا ویلیامز یک فضانورد هندی الاصل آمریکایی تبار است.

او پس از بازگشت از آخرین سفر خود ۲۰۱۱/۰۹/۰۷ از ایستگاه فضایی ناسا

به دین اسلام و مذهب برحق تشیع مشرف شد.

دلیل این تصمیم را از این خانم سوال کردند.

گفت :

در مدت حضورم در ایستگاه ناسا ،زمین را در تاریکی مطلق می دیدم.

ولی هشت نقطه از زمین همیشه نورانی بود.

و دیگر اینکه مدام و بلا انقطاع در آسمان بدون وجود کوچکترین فرکانسی،صدای اذان می آمد.

وقتی به زمین برگشتم.

موقعیت جغرافیایی هشت نقطه نورانی را با دقیق ترین دستگاه های مکان یاب بررسی کردیم.

و آن هشت نقطه نورانی عبارت بود از :

مکه. مدینه . قبرستان بقیع . کربلا.سامرا.کاظمین.نجف.مشهد.

من هیچ راهی جز فرود آوردن سر تعظیم و تسلیم در مقابل اسلام و شیعه نداشتم

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 9 مرداد 1394برچسب:, :: 15:53 :: توسط : am

خداوندا مرا از کسانی قرار دِه که دنیاشان را برای دینشان میفروشند نه دینشان را برای دنیاشان. (دکتر علی شریعتی)

 

ضعیف‌الاراده کسی است که با هر شکستی بینش او نیز عوض شود. (ادگار‌ آلن‌پو)

اگر در اولین قدم، موفقیت نصیب ما می شد، سعی و عمل دیگر معنی نداشت. (موریس مترلینگ)

پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آنست که بعد از هر زمین خوردنی برخیزی. (مهاتما گاندی)

تا دهان بسته نشود، دل باز نمی شود! و تا عبدالله نشوی ، عندالله نمی شوی. .... (علامه حسن زاده آملی ) 

اگر می خواهی صدقه بدهی، همین ‌طوری صدقه نده؛ زرنگ باش!

حواست جمع باشد، صدقه را از طرف امام رضا (ع) برای سلامتی آقا

امام زمان (عج) بده! برای دو معصوم است؛ دو معصومی که خدا آنها را دوست دارد، ممکن نیست خداوند این صدقه ی تو را رد کند.

تو هم اینجا حق واسطه ‌گری‌ ات رامی گیری. تو واسطه ‌ای و همین حق واسطه‌ گری است که اجازه می دهد تو به مراحل خاص برسی

(آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی ) 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 9 مرداد 1394برچسب:, :: 9:24 :: توسط : am

 

حضرت ابراهيم (ع ) سوار براسب بود كه گذرش به سرزمين كربلا افتاد تا به محل شهادت حضرت ابى عبدالله (ع ) رسيد، اسب حضرت بزمين خورد و حضرت ابراهيم (ع ) از اسب بزمين افتاد و سرش شكست و خونش ‍ جارى گشت و اشكش آمد و مخزون گرديد.
در آن حال شروع باستغفار كرد و فرمود: خدايا مگر چيزى از من سرزده كه دچار اين بلا شدم ؟
حضرت جبرئيل (ع ) نازل شد و فرمود: اى ابراهيم ؛ گناهى از تو سر نزد ليكن در اينجا نوه دختر پيغمبر خاتم انبياء صلى عليه و پسر خاتم اوصيا كشته مى شود و اين خونى كه از تو جارى شد با خون او موافقت كرد.
حضرت ابراهيم (ع ) با حالت حزن و اندوه فرمود: اى جبرئيل چه كسى او را مى كشد؟
جبرئيل فرمود: آن كسى كه اهل آسمان و زمين او را لعنت كرده اند و قلم بدون اذن بر لوح به لعن او جارى شده ، و خداوند وحى فرمود: به قلم كه تو مستحق ستايش و مدح و ثنا هستى ، بخاطر اينكه اين لعن را نوشتى .
حضرت ابراهيم (ع ) (محزون و گريان ) دستهايش را بلند كرد و يزيد را زياد لعن كرد و اسبش بازبان فصيح آمين گفت .
حضرت ابراهيم (ع ) به اسبش فرمود: از نفرين من چه چيزى
را متوجه شدى كه آمين گفتى ؟
گفت : ابراهيم يكى از افتخارات من اينستكه كه تو سوار بر من شوى و وقتى كه به زمين خوردم و شما از پشت من افتادى خيلى خجالت كشيدم ، و مسببش هم يزيد لعنتى بوده . (1)

 

دلى خونين چو باغ لاله دارم

به سينه زخم چندين ساله دارم

به ناى دل بياد نينوايت

نواى هفت بند ناله دارم

زاشكت ژاله ها را آفريدند

زداغت لاها را آفريدند

بيادت هر نيستان نينوا شد

به سوگت ناله ها را آفريدند(2)


 


1- متخب طريحى ، 49 
2- گلچين گل نغمه ، ص 41


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 8 مرداد 1394برچسب:, :: 12:5 :: توسط : am

امام رضا (ع) : هیچ بنده ‏اى حقیقت ایمانش را کامل نمى ‏کند مگر این که در او سه خصلت باشد: دین‏ شناسى، تدبر نیکو در زندگى، و شکیبایى در مصیبت‏ها و بلاها.


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 8 مرداد 1394برچسب:, :: 10:55 :: توسط : am

  • سوره مبارکه زمر
  • تأثیر بر دلها
  • آیه شریفه 23
  • اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ

  • معنای آیه:

    خداوند بهترین سخن را نازل کرده، کتابی که آیاتش (در زیبایی و عمق) همانند یکدیگر است. آیاتی مکرر دارد که از شنیدن آن لرزه بر اندام کسانی که از پروردگارشان می ترسند، می افتد. سپس دل های آنها آرام و متوجه ذکر خدا شود..........

  • پیام آیه:

    نوشته های بشری نمی تواند این همه تأثیر بر دل و جان انسان بگذارد. این همه تأثیر در کلام الله، نشان از بزرگی پدید آورنده ی این سخن است زیرا کلام هر کس تجلی مقام اوست.

  •  


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 1 مرداد 1394برچسب:, :: 16:0 :: توسط : am

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

درباره وبلاگ
سفارشی از امیر ملک کلام علی (علیه السلام): شیعیان ما کسانی باشند که برای ولایت ما، به یکدیگر بخشش کنند و در راه دوستی ما به یکدیگر دوستی نمایند و برای زنده کردن امر و گفتار ما به دیدار هم بروند اگر خشم کنند ستم نکنند و چون راضی شوند اسراف نورزند;سبب برکت همسایگانند و با معاشرین خود صلح و صفا دارند. منابع: اصول کافی جلد 3.صفحه 333.
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: