مرداد 1396
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم

 شیعیان ما کسانی باشند که برای ولایت ما، به یکدیگر بخشش کنند و در راه دوستی ما به یکدیگر دوستی نمایند و برای زنده کردن امر و گفتار ما به دیدار هم بروند اگر خشم کنند ستم نکنند و چون راضی شوند اسراف نورزند;سبب برکت همسایگانند و با معاشرین خود صلح و صفا دارند. منابع: اصول کافی جلد 3.صفحه 333.


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 23 مرداد 1396برچسب:, :: 9:46 :: توسط : am

 

1 _ بهترین هدیه برای پدر، عزت است.


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 1 دی 1394برچسب:, :: 21:57 :: توسط : am


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 9 مهر 1394برچسب:, :: 20:10 :: توسط : am


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 9 مهر 1394برچسب:, :: 19:54 :: توسط : am

 

 

In the name of Allah, the Merciful, the Compassionate

“Allah! There is no god but He – the Living, The Self-subsisting, Eternal. No slumber can seize Him Nor Sleep. His are all things In the heavens and on earth. Who is there can intercede In His presence except As he permitteth? He knoweth What (appeareth to His creatures As) Before or After or Behind them. Nor shall they compass Aught of his knowledge Except as He willeth. His throne doth extend Over the heavens And on earth, and He feeleth No fatigue in guarding And preserving them, For He is the Most High, The Supreme (in glory).”

 

به نام خداوند بخشنده مهربان

خدا یکتاست که جز او خدایی نیست زنده و پاینده است. هرگز او را کسالت خواب فرا نگیرد تا چه رسد که به خواب رود. اوست مالک آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است. که را این جرات است که در پیشگاه او به شفاعت برخیزد. مگر به فرمان و اجازه او! علم ازلی او محیط است به انچه از ازل پیش نظر خلق بوجود آمده است، و آنچه سپس تا ابد موجود خواهد شد و خلق به هیچ مرتبه علم او احاطه نتواند کرد مگر به آنچه او خواهد، قلمرو علمش از آسمان و زمین فراتر و نگهبانی زمین و آسمان بر او آسان و بی زحمت است

 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 9 مهر 1394برچسب:, :: 1:41 :: توسط : am

 

Mrs Jones did not have a husband, but she had two sons. They were big, strong boys, but they were lazy. On Saturdays they did not go to school, and then their mother always said, ‘Please cut the grass in the garden this afternoon, boys.’ The boys did not like it, but they always did it.

Then somebody gave one of the boys a magazine, and he saw a picture of a beautiful lawn-mower in it. There was a seat on it, and there was a woman on the seat.

The boy took the picture to his mother and brother and said to them, ‘Look, that woman’s sitting on the lawn-mower and driving it and cutting the grass. We want one of those.’

‘One of those lawn-mowers?’ his mother asked.

‘No,’ the boy said. ‘We want one of those women. Then she can cut the grass every week.

ترجمه در ادامه مطلب

 

خانم جونز شوهر نداشت، اما دو پسر داشت. آنها بزرگ و قوی اما تنبل بودند. سه‌شنبه‌ها به مدرسه نمی رفتند. همیشه مادرشان به آنها می گفت : امروز بعد از ظهر چمنهای باغ را بچینید. پسرها این کار را دوست نداشتند اما همیشه این کار را انجام می دادند. 
تا اینکه روزی یک نفر مجله‌ای به یکی از پسرها داد، و او نیز تصویری از یک چمن‌بر در آن مجله دید. روی چمن‌بر جایگاهی بود و زنی در آن جایگاه بود.
پسر مجله را برای برادر و مادرش برد و به آنها گفت : آن زن را نگاه کنید که روی چمن‌بر نشسته و با آن کار می‌کند و چمنها را می چیند. ما یکی از آنها را می خواهیم.
مادرش پرسید : یکی از آن چمن‌برها را؟
پسر گفت : نه، یکی از آن زنها را م یخواهیم که هر هفته چمنها را بچیند.

 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 9 مهر 1394برچسب:, :: 1:26 :: توسط : am

ﭘﺴﺮ ﻓﻘﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻓﺮﻭﺵ ﺧﺮﺕ ﻭ ﭘﺮﺕ ﺩﺭ ﻣﺤﻼ‌ﺕ ﺷﻬﺮ، ﺧﺮﺝ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﯿﺂﻭﺭﺩ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﺩﭼﺎﺭ ﺗﻨﮕﺪﺳﺘﯽ ﺷﺪ. ﺍﻭ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺳﮑﻪ ﻧﺎﻗﺎﺑﻞ ﺩﺭ ﺟﯿﺐ ﺩﺍﺷﺖ. ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﺳﺨﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺸﺎﺭ ﻣﯿﺎﻭﺭﺩ، ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺗﻘﺎﺿﺎﯼ ﻏﺬﺍ ﮐﻨﺪ. ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺧﺘﺮ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﺶ ﮔﺸﻮﺩ، ﺩﺳﺘﭙﺎﭼﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻏﺬﺍ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﺧﻮﺍﺳﺖ. ﺩﺧﺘﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ. ﺑﺮﺍﯾﺶ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺷﯿﺮ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺁﻭﺭﺩ. ﭘﺴﺮﮎ ﺷﯿﺮ ﺭﺍ ﺳﺮ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻭ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﮔﻔﺖ: ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻡ؟ ﺩﺧﺘﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖ: ﻫﯿﭻ. ﻣﺎﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺎ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩﻩ ﺩﺭ ﻗﺒﺎﻝ ﮐﺎﺭ ﻧﯿﮑﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﻢ ﭼﯿﺰﯼ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻧﮑﻨﯿﻢ. ﭘﺴﺮﮎ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﺻﻤﯿﻢ ﻗﻠﺐ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺗﺸﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ. ﭘﺴﺮﮎ ﮐﻪ ﻫﺎﺭﻭﺍﺭﺩ ﮐﻠﯽ ﻧﺎﻡ ﺩﺍﺷﺖ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺗﺮﮎ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺟﺴﻤﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﻮﯾﺘﺮ ﺣﺲ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ، ﺑﻠﮑﻪ ﺍﯾﻤﺎﻧﺶ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯼ ﻧﯿﮑﻮﮐﺎﺭ ﻧﯿﺰ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺷﺪ. ﺗﺎ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﻭ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﺑﮑﺸﺪ. ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﻌﺪ... ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻣﻬﻠﮑﯽ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺷﺪ. ﭘﺰﺷﮑﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻭﯼ ﻋﺎﺟﺰ ﺷﺪﻧﺪ. ﺍﻭ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯼ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪ.ﺩﮐﺘﺮ ﻫﺎﺭﻭﺍﺭﺩ ﮐﻠﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺸﺎﻭﺭﻩ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻓﺮﺍﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺷﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻭ ﻧﺎﻡ ﺷﻬﺮﯼ ﮐﻪ ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺷﻨﯿﺪ، ﺑﺮﻕ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ ﺷﺪ. ﺍﻭ ﺑﻼ‌ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺖ. ﻣﺼﻤﻢ ﺑﻪ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻋﻬﺪ ﮐﺮﺩ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ، ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺠﺎﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻭﯼ ﺑﮑﺎﺭ ﮔﯿﺮﺩ. ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮐﺸﻤﮑﺶ ﻃﻮﻻ‌ﻧﯽ ﺑﺎ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ ﺭﺳﯿﺪ. ﺭﻭﺯ ﺗﺮﺧﯿﺺ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﯿﺪ. ﺯﻥ ﺑﺎ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻟﺮﺯ ﺻﻮﺭﺗﺤﺴﺎﺏ ﺭﺍ ﮔﺸﻮﺩ. ﺍﻭ ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻋﻤﺮ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺻﻮﺭﺗﺤﺴﺎﺏ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﺪ. ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﺤﺴﺎﺏ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﺟﻤﻠﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺶ ﺧﻮﺭﺩ: ﻫﻤﻪ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺑﺎ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺷﯿﺮ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻣﻀﺎ ﺩﮐﺘﺮ ﻫﺎﺭﻭﺍﺭﺩ ﮐﻠﯽ ﺯﻥ ﻣﺎﺕ ﻭ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻧﺮﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﭘﺴﺮﮐﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﺪﺍ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺷﯿﺮ ﺁﻭﺭﺩ. ﺍﺷﮏ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ ﺷﺪ. ﻓﻘﻂ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﮕﻮﯾﺪ: ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮ... ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮ ﮐﻪ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻗﻠﺒﻬﺎ ﻭ ﺩﺳﺘﻬﺎﯼ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ. 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 9 مهر 1394برچسب:, :: 1:20 :: توسط : am

 

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
كسى كه مى‏ خواهد زندگى و مرگش همانند من باشد و در بهشت جاودانه‏اى كه پروردگارم به من وعده كرده، ساكن شود، ولايت على بن ابى طالب(علیه السلام) را انتخاب كند، زيرا او هرگز شما را از راه هدايت بيرون نبرده، به گمراهى نمى‏ كشاند.


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 7 مهر 1394برچسب:, :: 22:33 :: توسط : am

http://mortezamotahari.com/Images/Galleries/Pictures/Picture68342.jpg


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 7 مهر 1394برچسب:, :: 22:27 :: توسط : am

فضایل 

1- علم:

از آن حضرت در خصوص تنزیه آفریننده تعالى و یگانگى او و نیز پاسخهاى وى در مسایل و علوم مختلف روایات فراوانى نقل شده است.

از جمله روایاتى که از آن حضرت درباره تنزیه خداوند نقل شده، روایتى است که حسن بن على بن شعبه در تحف العقول آورده است. در آنجا امام هادى (ع)مى‏فرماید: به راستى خداوند وصف نشود جز بدانچه خودش، خود را وصف کرده. کجا وصف شود آن که حواس از درکش عاجزند و اوهام بدو نرسند و تصورات به کنه او پى نبرند و در دیده‏ها نگنجد. در نزدیکى‏اش دور است و در دورى‏اش نزدیک. چگونگى را پدید کرده بدون آن که گفته شود خود او چگونه است و مکان را آفریده بدون آن که خود مکانى داشته باشد از چگونگى و از مکان برکنار است‏یکتا و یگانه است. شکوه و ابهتش بزرگ و نامهایش پاک است.

2- حلم:

براى پى بردن به حلم آن حضرت کافى است‏به بردبارى و گذشت آن حضرت از بریحه، پس از آن که دانست وى در نزد متوکل از او بدگویى کرده و به او افترا بسته و وى را تهدید کرده، توجه کرد. ما این ماجرا را در صفحات بعد نقل خواهیم کرد.

3- کرم و سخاوتمندى:

ابن شهر آشوب در مناقب مى‏نویسد: ابو عمر و عثمان بن سعید و احمد بن اسحاق اشعرى و على بن جعفر همدانى به نزد على بن حسن عسکرى رفتند. احمد بن اسحاق از وامى که بر گردنش بود نزد حضرت شکایت کرد. آنگاه امام به عمرو که وکیلش بود، فرمود: به او سى هزار دینار و به على بن جعفر نیز سى هزار دینار بپرداز و خود نیز سى هزار دینار برگیر.

ابن شهر آشوب پس از نقل این ماجرا گوید: این معجزه‏اى بود که جز ملوک و پادشاهان آن را نیارند و ما از کسى چنین بخششى نشنیده‏ایم. همچنین در مناقب گفته شده است: اسحاق جلاب گوید: براى ابو الحسن (ع) در روز ترویه گوسفندان بسیارى خریدم و آن را در میان نزدیکانش تقسیم کردم.

4- شکوه و عظمت در دل مردم:

طبرسى در اعلام الورى به سند خود از محمد بن حسن اشتر علوى نقل کرده است که گفت: همراه با پدرم بر در سراى متوکل بودیم. من در آن هنگام کودکى بودم و در میان گروهى از مردم از طالبى و عباسى و جعفرى ایستاده بودیم که ناگهان ابو الحسن (ع) وارد شد. مردم همگى از مرکوبهاى خویش پایین آمدند تا آن حضرت به درون رفت. یکى از حاضران از دیگرى پرسید: به خاطر چه کسى پایین آمدیم؟به خاطر این بچه حال آن که او از نظر سال از ما بزرگ‏تر و شریف‏تر نبود. به خدا سوگند دیگر به احترام او از مرکوب خویش پایین نخواهم آمد. پس ابو هاشم جعفرى گفت: به خدا قسم کودکان چون او را مى‏بینند به احترام او پیاده مى‏شوند. هنوز دیرى نگذاشته بود که آن حضرت به طرف مردم آمد. حاضران چون او را دیدند باز به احترام وى پیاده شدند ابو هاشم خطاب به حاضران گفت: مگر نمى‏گفتید دیگر به احترام او پیاده نمى‏شوید؟ پاسخ دادند: به خدا قسم اختیار خود را از دست دادیم و از مرکوبهاى خود پیاده شدیم.

******************************

**********************************************************

******************************

علم و دانش امام ( ع  (

بدون شک بعد علمى و آگاهى گسترده ائمه علیهم السلام در همه زمینه‏ها از پایه‏هاى اساسى امامت در طول حیات آن به شمار رفته و به عنوان یکى از معیارهاى مطمئن و روشن - که در دسترس همگان قرار داشت - براى تشخیص امام برگزیده از سوى خدا، از مدعى امامت، در جامعه اسلامى شناخته شده بود.

حاکمان ستمگر اموى و عباسى در رویارویى با پیشوایان حق به هر اقدامى - که به گونه‏اى در تثبیت موقعیت آنان و تضعیف موقعیت امامان شیعه مؤثر بود - دست زدند، و حتى موفق شدند چهره‏هاى وابسته و مزدورى را در لباس عالمان دین و فقیهان شریعت‏به مسلمانان تحمیل کنند، ولى هیچ گاه نتوانستند در میدان علم و دانش بر پیشوایان معصوم پیشى گیرند، و حتى نتوانستند در یک مورد و براى یک بار آنان را محکوم کنند، با آنکه برخى از آنان - مانند مامون - براى دستیابى به این هدف تلاشهاى فراوانى کرده و سرمایه‏هاى زیادى صرف نمودند.

اساسى‏ترین ویژگى علوم ائمه علیهم السلام، خدادادى بودن آن است. آنان در هیچ مکتب و نزد هیچ فردى درس نخواندند، بلکه در پرتو شایستگى‏ها و لیاقتهایى که داشتند خداوند چشمه‏سارهاى زلال دانش و معرفت را در قلب پاکشان به جریان و جوشش انداخت و وجود مبارکشان را - به تعبیر امام هادى(ع)- گنجینه‏هاى علم و جایگاههاى معرفت‏خویش قرار داد.

امام هادى علیه السلام در سخنى به این دانش گسترده اشاره نموده مى‏فرماید:

«اسم اعظم خدا 73 حرف است و نزد آصف ( بن برخیا ) تنها یک حرف آن بود که چون خدا را بدان خواند، زمین - حد فاصل بین او و (پادشاه) سبا - براى او درهم پیچیده شد. آصف تخت‏ بلقیس را برداشت و آن را نزد سلیمان برد، سپس زمین کشیده (منبسط) شد (و به حال نخست‏بازگشت). تمام اینها در کمتر از یک چشم بر هم زدن صورت گرفت.

ولى نزد ما از اسم اعظم الهى 72 حرف است و یک حرف آن نزد خداست که آن را در (خزانه) علم غیب به خود اختصاص داده است‏».

بزرگترین خیانت زمامداران غاصب اموى و عباسى معاصر ائمه علیهم السلام به بشریت‏به ویژه مسلمانان این است که با مشکلات و محدودیتهایى که براى امامان علیهم السلام به وجود آوردند، مانع نشر و گسترش علوم آنان در جامعه شده و مردم را از آن فیض بزرگ محروم ساختند.

این محدودیت درباره همه پیشوایان اعمال مى‏شد، ولى نسبت‏به عسکریین ( پیشواى دهم و یازدهم ) علیهما السلام با شدت بیشتر، به گونه‏اى که بخش اعظم دوران امامت امام هادى و تمامى دوران امامت امام عسکرى علیهما السلام در « سامرا » - که عنوان پادگان نظامى را داشت - تحت نظارت دقیق نیروهاى امنیتى دستگاه سپرى شد و براى مردم امکان دسترسى به آنان و استفاده از محضرشان وجود نداشت.

با این حال، امام هادى از هر فرصتى استفاده کرده و با افاضه شمه‏اى از علوم خدادادى خود به صورت کتبى یا شفاهى، در قالب سخن گفتن با افراد مختلف به زبان خود آنان، پیشگویى نسبت‏به حوادث آینده، خبر دادن از نیت افراد و. . . انسانها را از فروغ دانش خود بهره‏مند و بدین وسیله آنان را به شاهراه حق، رهنمون مى‏ساخت.

سلاح علم ویژه امامت و به کارگیرى آن در قالبها و پوششهاى یاد شده، کار سازترین، کوبنده‏ترین و در عین حال بى‏خطرترین سلاحى بود که در شرایط حاکمیت جو خفقان آن روز، در اختیار پیشواى دهم (ع) قرار داشت و حکومت، هیچ راه و بهانه‏اى براى مبارزه با آن نداشت.

 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 6 مهر 1394برچسب:, :: 1:8 :: توسط : am

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

درباره وبلاگ
سفارشی از امیر ملک کلام علی (علیه السلام): شیعیان ما کسانی باشند که برای ولایت ما، به یکدیگر بخشش کنند و در راه دوستی ما به یکدیگر دوستی نمایند و برای زنده کردن امر و گفتار ما به دیدار هم بروند اگر خشم کنند ستم نکنند و چون راضی شوند اسراف نورزند;سبب برکت همسایگانند و با معاشرین خود صلح و صفا دارند. منابع: اصول کافی جلد 3.صفحه 333.
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: